بعضی وقت ها وقتی تنهام (من همیشه تنها هستم) ولی منظورم از تنهایی حس نکردنِ و اون زمانها وقتی با تنهایی عمیق خودم زیر دوش حموم خلوت کردم به چیزهای عجیبی فکر می کنم مثلا...
مثلا اگر می تونستم خودم خانواده ی مورد نظرمو انتخاب کنم چه اتفاقی برای تقدیرم می افتاد؟من می تونستم دختر یک زوج عاشق از پاریس باشم که اولین ملاقاتشون با برخورد به هم و پخش شدن کتاب های مادرم روی زمین شکل گرفت یا..
یا دختر یک زوج که با وجود اختلاف طبقاتی تسلیم نشدند و برای زندگیشون جنگیدن..
من می تونستم چندین خواهر و برادر کوچیک و بزرگ داشته باشم! می تونستم با خواهرم به پارتی های مختلف مرکز شهر برم ، می تونستم با برادرم از مغازه ها مشروب بدزدیم و تا صبح بیدار بمونیم و درمورد رویاهامون حرف بزنیم..من حتی می تونستم شب ها برای خواهر و برادر های کوچیکم داستان بخونم!
من می تونستم هرچیزی که میخوام باشم...می تونستم یک ارتیست بزرگ درست مثل پیکاسو باشم یا..یا مثل گالیه با اختراعاتم دنیارو زیر رو کنم!
می تونستم؟
چه کلمه ی مزخرفی!
چرا باید همیشه برای چیزهایی که قرار نیست اتفاق بیوفته غصه بخورم؟
من کارملا بلیزم..اره از اسمم متنفرم از خانوادمم همینطور،مادرم هیچوقت سعی نکرد بهم بگه دوستم داره...شاید سالی دو یا سه بار پدرمو می دیدم و اون همیشه با اخم بهم زل می زد در تمام طول زندگیم سعی نکردم از اتاق زیر شیرونی بیرون بیام اونجا بوی نم چوب می داد اما من عاشقش بودم وقتی با نوارکاست های قدیمی اهنگ پلی می کردم و با هری می رقصیدم،نه! اشتباه نکنید اون عروسکم بود..عروسکی که...ولش کنید!
من هیچ برادر خواهری ندارم...من هیچکسو ندارم!
نوزده سالمه و هیچ اینده ی روشنی در انتظارم نیست چون حتی اسمم هم با تاریکی محاصره شده و در حال حاضر داخل یک عمارت زندانی شدم...گروگان گیری؟نه من با پای خودم وارد جهنم شدم و حالا دروازه ها به روم بسته شدن..
جیغ کشیدن فایده ای نداره وقتی می تونستم ها همیشه به جای خوب کردن حالت تو رو پایین می کشند!
تا کجا میخوام پیش برم؟اب داخل وان سرد شده..پوستم به خاطر اب چروک شده و دارم از سرما می لرزم..
"خانم بلیز شما تقریبا دو ساعته که داخل حموم هستید اقای استایلز منتظرن!"
منتظره؟میخواد شخصا مارو ببره تا خرید کنیم؟
و اوه...من می تونستم یک پسر دایی عالی که به عنوان برادرم روش حساب می کردم داشته باشم!
و دوباره اوه....من همچین فاکی ندارم!
"ده دقیقه بهم وقت بدید"
YOU ARE READING
CARMEN |H.S|
Actionکارمن,فرشته ای متولد شده از شیاطین..اما ایا او می تواند شیطان اصلی را به زمان تولدش برگرداند؟ زمانی که چشم های یاقوتی سبز اش بدون هیچ گناهی می خندیدند؟! WARNING🚫>> |SEXUAL CONTENT|