ل۸ذ۰ت۹۹ا۹ل۸لذححذخرخخل۹خرخرلخهر۸ر۸ز۸رحچپذخعط۶ل۹۷ی۶طهطعز۷*-*
فقط اینو ببینین ایمممم دانننن
فاک جینا
فاک ویلن سلش.
فاک ویمین و لباس هاشون
فاک دیالوگها.
خیلی خیلی خوشگله.
قشنگ مثل چیزی که تو ذهنم بود.
باورم نمیشه.:)
این لعنتی معرکه است، شما معرکه این.
هم بلک استار عزیزم برای کاور محشر.
هم مارشی مهربون و سوییت برای
این اثر فوق العادس است.برام مهم نی بقیه چی میگن. حتی اگه فکر میکنی مبتدیه و خوب نیست، برای من از صدتا حرفه ای عالی تره*-*
صادقانه من خیلی خوشحالم ک این فیک اینجوری تو قلبن جا باز کرده.
فقط باید بگم اگر من دو سه ماه پیش کلاس فیزیکمو نمیپیچوندم که البته گولم زدن ک کاری نمیکنه معلم و اومدم خونه، هیچوقت این چیزازو نمیدیدم، اومدمو تصمیم گرفتم بلک سوانو بنویسم.
کیفمو انداختم زمین، مانتومو درآوردم، و دیگه ب چیزی فکر نکردم، فقط نوشتمش.
و صادقانه بگم ترس اینکه قبولم نکنین واقعا وجودمو گرفته بود.
من نموندم تو اون کلاس، اومدم خونه، پنج ساعت نوشتم.
و حالا من اینجام. و بهش افتخار میکنم.:)
حالا شمارو دارم، که این عشق رو بهم هدیه میدین، گور بابای چیزای دیگه،حتما ارزششو داشته یعنی چی قشنگ تر از این؟
اگه بلک سوان و من تو قلبتون جا باز کردیم که براش وقت بزارین و خسته بشین،
فرقی نداره ک وتا و ویوها چقدرن
یا کسی نمیخونه
من الان از همه
ده هیچ جلوعم.با اینکه بلک سوان خیلی یهویی و بی برنامه ساخته شد اما هیچکدوم از کامنت ها و وتهای رد باتن و اینسکیپبل حس و انرژی فوق العاده ای ک از سه چهار تا ریدر بلک سوان گرفتم با حمایتای قشنگ و بزرگشون، رو بهم ندادن.
همش به خاطر شماست و من موظف بودم که این شادی رو باهاتون شریک شم، چون این وظیفه منه و شما ارزششو دارین. 💜
ستایش خیلی ممنونه، ستایش قول نمیده
که دیگه از این نامه ها ننویسه یا براتون
از عشق و محبتی که بهش میدین نگه،
ستایشی قول نمیده بغلتون نکنه
و نگه به اندازه آسمونها برای داشتنتون خوشحاله،
چون ستایشی ستایشیه.ممنونم، همین:) 💜
از ویمین از شما از بلک سوان از همه چی.
حس چاپ شدن کتابمو داره تو این لحظه، انقدر ک خوبه:)
حتی خیلی خوب تر و باحال تر از فرندزی که جلوم دارم میبینم.
لکبکطمزت
یه س خیلی خرذوق♡
BINABASA MO ANG
Black Swan ∥ Vmin [Completed]
Fanfictionمن اون شب به خودم و اون قوی سیاه قول دادم. قسم خوردم، که فرشتمو به همه ی آرزوهاش برسونم. و اون روحشو به من بخشید، بالهاشو به من هدیه کرد، که تا آخر عمر، تا جایی که مرگ مارو از هم جدا کنه، مواظبش باشم. " ∷∷∷∷∷ سر پسر کوچکتر که روی شونه هاش به خو...