چپتر آخر...:(((
*گریه ی حضار...*
______________________
وقتی بیدار میشم، خودمو کش میدم و مثل همیشه یه نفس عمیق میکشم. باعث میشه آدمی که بغلمه رو محکم تر بگیرم. لویی بوی فوق العاده ای میده، نمیتونم خودمو کنترل کنم و دوباره بوش میکنم.
دیگه تو هیت نیست. میتونم اینو بفهمم چون وقتی خیلی محکم بو میکشم سرفه ام نمیگیره. این خوبه. من هر دو جورش رو دوست دارم، ولی این خوبه که بتونی نفس بکشی.
ولی مطمئن نیستم وقتی تو هیت نیست چه حسی بهش داشته باشم. مطمئنا تو اون مدت خیلی هات بود. هر چند خیالم از بابتش الان راحته. الان میتونه نرمال عملکرد داشته باشه.
همین الانشم بیدار شده، همونجوری که تو دستای منه داره با گوشیش تکست میده، میفهمه که من دارم بیدار میشم. این خوشحالم میکنه که لویی نیاز اینو نداشت که خودشو ازم دور کنه، که راضی بود همینجایی که هست بمونه.
"سلام،" تو گردنش لبخند میزنم. "خوش برگشتی."
میفهمم که همونجور که گردنش رو میبوسم سرخ میشه. یه قسمتی از وجودش هست که هنوزم فکر میکرد من بعد از هیت اش دیگه نمیخوامش، ولی مطمئن نیستم که اون خودشو کاملا میبینه. اون برای منه.
"سلام،" با خجالت میگه. "چطور خوابیدی؟"
هوم میکنم. همیشه عالیه که تو رو تو بغلم داشته باشم. هیچوقت متوجه این نشدم.
"خوبه،" شکمش رو لمس میکنم. "تو حالت بهتره؟"
"بهتر میشم اگه یه چیزی برای خوردن پیدا کنم،" اعتراف میکنه، دستام رو با دستای خودش لمس میکنه. "گرسنه ام."
خدایا، من عاشق اینم که دستاش در برابر دستای من چقدر کوچیکه.
اگه همه چیو در نظر بگیریم، منم گرسنه ام. در حقیقت دارم ضعف میکنم.
"بنظر میاد که گرسنه باشی،" تو گردنش میگم. "لاغرتر شدی."
"احتمالا،" میخنده و من به صدای خندش گوش میدم. " و من خیلی بو میدم."
سرمو به چپ و راست تکون میدم. من هیج بوی بدی رو حس نمیکنم، اون بوی عالی ای میده.
"تو بوی خوبی میدی."
"میدونم تمام چیزی که حس میکنی بوی منه، ولی تمام چیزی که من حس میکنم بوی عرق و کام ه،" لبخند میزنه. "اصلا خوب نیست. تهوع آوره."
من موافق نیستم.
"بوی عالی ای میده،" نفس میکشم. "همینجا."
میخوام تا ابد تو گردنش بمونم.
"تو میتونی اونجارو وقتی تمیز شدم بو کنی، باشه؟" بخاطر پرسیدنش خجالت میکشه. "تو میتونی غذا بگیری، اگر میخوای."
YOU ARE READING
Accidentally Mated (L.S)
Fanfictionلویی تازه به سن 24 سالگی رسیده و خیلی یهویی به امگا تبدیل شده. ظاهرش کاملا تغییر کرده، حتی اخلاقش هم کمی تفاوت پیدا کرده. هری یه آلفاعه و دیدن لویی به عنوان یه امگا از همون اول گیجش میکنه. اون بوی فوقالعادهای میده، خیلی خوشگله، اما هری استریته. ه...