Helping Louis

1.2K 264 10
                                    

نظرتون رو بهم بگید...:)

Enjoy *-*

________________________

از اون موقع به بعد ما دیگه از هم دور میمونیم. انگاری که تو یه الگوی نادیده گرفتن همدیگه قرار گرفتیم و فقط با پسرا تور داریم. این اصلا خوب نیست. من دلم برای لویی قدیمی تنگ شده. برای اون موقع که ما فقط با هم دوست بودیم. همه چی خیلی راحت تر بود.

این روزا دیگه قبل از اینکه سکس داشته باشم بهش زنگ میزنم، تا مودبانه بهش خبر بدم و بدونه. اون همیشه فقط با یه اوکی جواب میداد، و بعدش تا موقعی که برای من طول میکشید تا بیام، مجبور بودم که لذت دوطرفمون رو تحمل کنم. تا حس کنم وقتی که اون میاد، انگار که برای خودم اتفاق میوفته. تا حس کنم وقتی درباره خیس بودنش فکر میکنه. اینکه آخرش مثل تمام این روزا، محکم بیام.

لویی از اون موقع دیگه بحثی نکرده، نسبت به کل ماجرا زیادی تسلیم شده. تصمیم گرفته که اگه من به سکس احتیاج دارم اون نمیتونه جلومو بگیره.

دیگه دختری رو با خودش نیاورده، حتی درباره سکس هم فکر نکرده به جز وقت هایی که مجبور میشد خودشو لمس کنه وقتی من داشتم یکیو به فاک میدادم.

اگرچه اون همیشه خستس. من متوجهش شدم و برام سواله که تقصیر منه یا نه. اون تقریبا بعد از تست صدامون میخوابه و بعد از برگشتمون از سالن اجرا.

ما این هفته تو بلژیک هستیم، و من دیر از خواب بیدار میشم، ترس برم میداره چون بعد از سکس دیشب یادم رفت ساعتم رو بزارم رو آلارم. بعدش خیلی خسته بودم، اصلا نمیتونستم تکون بخورم. نمیخواستم به این موضوع فکر کنم، ولی لویی دیشب چهار بار بخاطر اینکه من طولش دادم اومد، و بعدش بلافاصله خوابش برد.

من سریع میرم تا لباس بپوشم، بیخیال دوش گرفتن میشم و تصمیم میگیرم بعد از اجرا اینکارو بکنم. وسایلمو جمع کردم و همینجور که داریم میریم شهر رو نگاه میکنم. تو دنیای خودم غرق ام و عاشق زیبایی اینجا شدم.

یهو موج بزرگی از لذت رو تو گردنم حس میکنم، باعث میشه به دنیای عادی برگردم قبل از اینکه درد لویی رو تو دست و مچ دستش حس کنم. دردش دائمیه و غیرقابل تحمله.

اون تو خطره. من شوکه شدم وقتی اون از من کمک میخواد و اینکه مجبور شده مارک اش تو فشار بده تا بهم خبر بده.

من سریعا نگران میشم. این باید درباره یه آلفا باشه. وگرنه برای چی دیگه باید منو بخواد؟

اون وحشت زده اس، واقعا به کمک احتیاج داره.

"سریع باش،" من به راننده میگم. "من باید سریع به اونجا برسم."

"من تا جایی که میتونم دارم تند میرم." اون جواب میده.

"میت من تو خطره،" من میفهمم که دارم غرش میکنم. "اگه اون اذیت بشه یا یه چیز بدتر، من نمیدونم که چیکار ممکنه بکنم..."

Accidentally Mated (L.S) Où les histoires vivent. Découvrez maintenant