I'm your friend (7)

84 20 0
                                    


چان: صبح زود بیدار شدمو کولمو انداختم دوشمو تا مدرسه دوییدم دم دره مدرسه کایو دیدم ک با یه

دختره حرف میزنه

نزدیکشون شدم ک دختره بهم سالم کرد :سلام چانیول و ی لبخند قشنگ زد برگشت ب کای ی چیزی

گفتی باهام خداحافظی

کردو رفت برگشتم سمته کایوگفتم چی میگفت

کای: درمورد رقص بود در اصل همکلاسی رقصمه و اومد بهم گفت ک این هفته نمیاد

چان: هوم زود باش بریم تو چند دقیق بعد میخوایم بری م

رفتیم تو کلاس و بکهیون ندیدم نشستم رو نیمکت و کایم رفت سمت اون دختره منم منتظر بودم بک بیام

دیدمدک دستش دوره

گردنه ی پسرس ناخوداگاه اخم کردم یدفع بک یکیو صدا کرد سرمو برگردوندم ببینم کیو صدا کرده

دیدم همون دختره ک

پیشهوکایه بک: آدیییییی پس اسمش آدیه چ قشنگ مثل لبخنداش دیدم دختره برگشت سمت بک و گفت :

بله و با حرکت بعدیه بک

ن تنها دختره منم خشکم زد بک گونه اون پسرو بوسید💔 اون دختره ک آدی بودورفت سمته بکو

گوششو کشید و بک اخی

گفت: چنددبار بهت گفتم دوست پسره منو نبوس هاا بعد گوشه بکو ول کردو رفت سمته اون پسره و

دستشو کشیدو رفتن سمت

نیمکتشون بک هم هی میخندید ک نگامون بهم خورد ک خندش قطع شد و رفت سره جاش اقای بیون

معلم مورد علافه کلاسمون

اومد تو گفت امادشین میخوایم بریم کایو صدا زدمو باهم رفتیم سر اوتوبوس شدیم قرار بود ب یکی از

تفریگاه هایه سئول بریم و

ی شب بمونیم بعد ۱ ،۲ساعت رسیدیم رفتیم اونجا و کلبه های کوچیک ۲، ۳ نفره بود راهنما بهمون گفت

وایسیم تا بگه کیا باهمن شروع کرد ب خوندن چند نفری و گفت ک رسید ب ما : پارک چانیول کیم

جونگین و لی جوهیوک کلبه شماره ۵ و بیون

بکهیون لی ووهنو و مین آدیا کلبه ۶ خب میتونین برین استراحت بکنین چان: ۳نفری رفتیم سمت کلبمون

وساییلمونو جا ب جا

کردیم و کای پیشنهاد داد بریم یکم بگردیم همراه جوهیوک تا موقع نهار سرمون گرم بود موقع نهار

اومدیم کلبه و غذای هرکیو

میدادن تو کلبه باالخره نهارمونو خوردیمو یکم استراحت کردیم تا شب قرار بود دور اتیش جمع بشیم و

خوراکی بخوریمو اهنگ

بخونیم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بکهیون : صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم وونهو بود جواب دادم :بله عشقم

📚My imaginary face📚 [Chanbaek] Donde viven las historias. Descúbrelo ahora