🛑🛑اهنگ اين قسمت :🛑🛑🛑🛑A thousands years by christina perri🛑🛑
زمان
ثانيه ها
دقيقه ها
هيچ كدوم مفهومى نداشتن
نه وقتى نگاه اون دو نفر بعد از چندين سال دوباره به چشم هاى هم افتاده بود
با كمترين پلك زدن به هم خيره شده بودن و هركدوم توى چشم هاى ديگرى دنبال گم شده اى مى گشت
لويى دنبال اون نگاه خاص هرى كه فقط و فقط براى خودش بود
و هرى
هرى دنبال زندگيش مى گشت
چيزى كه خيلى وقت بود توى اين مدت هر روز و هر ثانيه بيشتر و بيشتر گمش كرده بود و چشم بينايى براى پيدا كردنش نداشت
و حالا
برق چشم هاشون اتاق رو روشن كرده بود و اين فقط نشونه ى يك چيز بود
"اونا چيزى رو كه دنبالش مى گشتن پيدا كرده بودن"
هرى همونطور كه نگاهش رو ثانيه اى از اقيانوس رو به روش نمى گرفت دستش رو روى موهاى نرم اون پسر مى كشيد
نفس هاى هردوشون زيادى اروم بود
انگار مى ترسيدن
انگار مى ترسيدن صداى نفس هاشون حواسشون رو از هم پرت كنه
هرى لبخند محوى زد وقتى چشم هاى لويى زيادى خمار شدن و اون پسر سرش رو به دست هرى نزديك تر كرد
انگشت هاش رو كه روى شكم لويى بودن نوازشگونه حركت داد و چيزى نگذشت كه پلك هاى لويى حتى از قبل هم سنگين تر شدن و هرى توى اون لحظه از ماده ى بيهوشى كه احتمالا دوز الكلش براى جسه ى كوچيك اون پسر زيادى بود تشكر كرد
" لويى گيج تر از اين بود كه بخواد پسش بزنه يا باهاش دعوا كنه "
البته مى دونست اين به زودى اتفاق ميوفته
لويى ديگه ١٦ سالش نبود
خيلى خيلى بزرگتر از زمانى بود كه هرى براى اخرين بار ديده بودتش و اون پسر همون زمان هم لجبازى و يك دندگيه زيادى داشت و اين قطعا با گذشت زمان بيشتر هم شده بود و هرى مى دونست براى به دست اوردن كامل اون پسر بحث بزرگى در پيش داره
نفس عميقى كشيد و خم شد و شقيقه ى پسر كوچولوش رو بوسيد
حقيقتش اين بود كه زياد براى اين قضيه نگران نبود
لويى توى اين مدت بهش ثابت كرده بود هنوز بهش اهميت مى ده
اين به هرى اعتماد به نفس زيادى داده بود