🛑🛑Song.... let's fall in love for a night 🛑🛑-لويى
بايد بيدار شى لاو رسيديم
صداى هرى كه لحنش از هميشه اروم تر بود توى گوشش پيچيد و لويى زير لب غر غرى كرد و صورتش رو به بازوى هرى كه زير سرش بود فشار داد
ل-ولى من هنوز خوابم مياد
لويى اينو با صداى خش دار و خيلى ارومى گفت و اخم كمرنگى روى پيشونيش نشست
ه-من مشكلى ندارم كه تو بخوابى ولى مى ترسم بيان بيرونمون كنن بيب
همين طوريش هم چند دقيقه اى هست كه هواپيما خالى شده و احتمالا دفعه ى ديگه كه مهماندار بهم اخطار بده مجبورم بغلت كنم و اين اونقدر اسون نيست كه بخوام از بين اين همه صندلى ردمون كنم
هرى اينو بالحنى كه ته مايعى از خنده داشت گفت و ثانيه اى نگذشت كه چشم هاى لويى باز شدن و اون پسر با نگاه پر از تعجبى به اطرافش نگاه كرد و لب هاش از هم باز موندن وقتى متوجه شد هرى كاملا درست مى گفته و هواپيما كاملا خالى بود
-وات د
لويى جلوى خودش رو گرفت وقتى مهماندار رو ديد كه با نگاه پر از التماسى بهش زل زده بود
ه-ازش تعجب نكن عزيزم حقيقتش اينه كه احتمالا بايد هواپيما رو براى پرواز بعدى اماده كنه ولى خب از اونجايى كه يكى از وظايف مهماندار اسايش مسافره بايد صبر كنه تا ما بدون هيچ مشكلى از اينجا بريم و بعدش كارشو بكنه
هرى اينو همونطور كه لبخند كوچيكى روى لب هاش داشت گفت و چشم هاى لويى گرد شدن وقتى ديد هرى چطور راحت به صندلى تكيه داده بود و دست به سينه به مهمان دار نگاه مى كرد
ل-خداى من هرى بلند شو بيا بريم
لويى اينو با هول گفت و از جاش بلند شد و هرى هم همونطور كه هنوز به اون مهماندار بيچاره نگاه مى كرد از جاش بلند شد و پشت سر لويى كه تند تند از راهرو رد مى شد راه افتاد
ل-من واقعا متاسفم اميدوارم به خاطر ما مشكلى براتون پيش نيومده باشه
لويى اينو وقتى به مهماندار رسيد با شرمندگى گفت و اون زن مكثى كرد و نگاهى به هرى كه پشت سر لويى ايستاده بود كرد و لبخندى خيلى سريع روى لب هاش شكل گرفت و سرش رو به دو طرف تكون داد
-نه اصلا اميدوارم از پروازتون لذت برده باشيد و اقامت خوبى داشته باشيد