زمان حال ( 2018) – بعد از بازی آلمان – مترو به سمت سن پترزبورگ
از دید یونگی
امروز اتفاقات زیادی برامون افتاده بود. از پیروزی مقابل آلمان که باعث غرور بود تا بوسه شیرینی که با جیمین داشتم. حس کردن لب هایی سال ها بود برای چشیدن شون با خودم درگیر بودم چیزی بود که حاضر نبودم با هیچ چیز دیگه ای توی دنیا عوضش کنم و می تونستم از خیلی چیزهام برای دوباه مزه کردن شون بگذرم.
اما حالا توی راه برگشت به سن پترزبورگ اون با عصبانیت گوشه کابین مترو بغ کرده بود و من داشتم می مردم تا کبودی گونه چپش لمس کنم. درسته به اون بلوند عوضی که گونه چپش کبود کرده بود یه درس درست و حسابی داده بودم اما هنوزم حرصم خالی نشده بود.
دوست داشتم گونه اش نوازش کنم تا بلکه بتونم کمی از دردش کم کنم اما از برخوردش مشخص بود بخاطر کاری که توی ورزشگاه کردم کلی ازم عصبانیه و نزدیک شدن بهش شاید منجر به یه دعوای خیلی بزرگ می شد. پس سعی کردم تا حد ممکن فاصله ام باهاش حفظ کنم و تا رسیدن به شهر خودم با مرور کردن خاطرات مون سرگرم کردم.
وقتی وارد سن پترزبورگ شدیم بچه ها پیشنهاد دادن از ایستگاه مترو تا هتل پیاده بریم و کمی خوش بگذرونیم. هنوز آثار خوشحالی از برد مقابل آلمان روی همگی حس میشد و از اونجایی که احتمالا ما فردا باید به کشور مون بر می گشتیم دیگه فرصتی برای گشت زدن توی شهر برامون باقی نمونده بود. البته نه برای من و جیمین چون من تصمیم داشتم بعد از رسیدن به هتل ازش بخوام به اتاقم بیاد و یکبار برای همیشه این مسئله رو تموم کنم.
باید با رسیدن به هتل با خودم به اتاقم می بردمش و در مورد احساساتم باهاش حرف می زدم و بعد راضیش می کردم که همراه من توی روسیه بمونه تا کمی فرصت برای با هم بودن داشته باشیم!
کنار بچه ها درحال قدم زدن توی مسیر بین ایستگاه مترو تا هتل بودم که خودمون نزدیک یه دعوای حسابی پیدا کردم. تا ما به خودمون بیایم و بخوایم گروه از اون معرکه خارج کنیم دو گروهی که با هم درگیر شده بودن متوجه ما شدن و با بیخیال شدن دعوای بین شون هر دو گروه به سمت ما حمله ور شدن.
اون اروپایی های عوضی هرچقدر هم با هم مشکل داشتن با دیدن یه گروه آسیایی برای ضربه زدن بهش با هم متحد میشدن.
با گیر افتادن بین دعوای اون دو تا خیلی سخت نبود که متوجه بشیم یه گروه از آلمان ها با سوئدی ها درگیر شده بودن و برای آلمان هایی که به خاطر باخت به تیم ما حذف شده بودن چی بهتر از پیدا کردن یه گروه کره ای بود تا عقده دل شون خالی کنن؟
ما بین دو گروه هولیگان وحشی اروپایی گیر افتاده بودیم که از قضا یه گروه شون با حذف شدن تیم ملی شون از رقابت ها توی حال عادی نبودن و هیچ ترسی از اخراج شدن از روسیه نداشتن و بنظر می رسید قرار بود ما تاوان بی کفایتی تیم شون پس بدیم.
YOU ARE READING
Hooligan | YoonMin
Teen FictionHooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگر...