1. من، هولیگان

2.6K 252 72
                                    

Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting

Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang

هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد

به رفتارهای تخریب‌ گرانه هواداران مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوب‌گری، اوباش‌گری یا هولیگانیسم فوتبالی

بهFootball hooligan می‌گویند.

این رفتار جامعه ستیزی تلقی می‌شود.هولیگان‌ها معمولاً پیش یا پس از بازی به درگیری با هواداران تیم حریف می‌پردازند. خشونت هولیگان‌ها ممکن است تحت تأثیر هم قرار داشته‌باشد. هولیگانیسم فوتبالی معمولاً به صورت گروهی رخ می‌دهد و ممکن است در میان آشوبگران، افرادی که هوادار تیم یا ورزشی هم نیستند؛ همراهی داشته باشند.

اگه توی دیکشنری یا اینترنت این کلمه رو سرچ کنید با تعاریفی مثل جملات بالا روبرو می شین. هولیگان کلمه ای با تعریف های بالاس که برای طرفدارای ورزش، مخصوصا فوتبال استفاده میشه و توی هر کشوری اسم خاصی داره اما بطور کلی با همین اسم، یعنی هولیگان شناخته میشه.

اما از نظر من و آدمایی مثل من، این اسمش اوباش گری، ولگردی یا آشوبگری نیست! ما اسم اینُ عشق میزاریم... عشق به تیممون.

حالا من اینجام، درست یه ماه مونده تا بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا- یعنی جام جهانی 2018- تا به بقیه نشون بدم ما آشوب گر نیستیم ما فقط عاشق فوتبالیم.

پارک جیمین


۱۴ سال پیش – 13 اکتبر 2009

از دید جیمین

امروز 13 اکتبر 2009 تولد چهارده سالگیمه. تولدی که فکر می کردم قراره بهترین تولد عمرم باشه اما تبدیل شد به مضخرف ترینش.

بزارین یکم واضح تر و کامل تر براتون توضیح بدم یا به عبارتی از اول اولش شروع کنم؛

من پارک جیمینم.

پسری که 13 اکتبر 1995 توی بوسان به دنیا اومد. با پدر و مادری که عاشق همدیگه بودن اما همه چیز بخاطر عشق دوم... یا شایدم اول پدرم تغییر کرد.

پدرم از همون نوجوونی یه عشق فوتبال بی نظیر بود. تا به امروز که با آدمای فوتبالی زیادی برخورد کردم هیچکسُ مثل پدرم توی طرفداری کردن از تیم مون ندیدم.

پدرم که توی کارخونه ای کار می کرد خیلی سنتی با مادرم که دختر صاحب اونجا بود و برای سر کشی اومده بود آشنا شد، توی یک نگاه عاشق هم شدن و کارشون به ازدواج کشید.

ازدواج شون بخاطر اختلاف طبقاتی با مشکلات خاص خودشون رو به رو شد اما بهرحال از اونجایی که مادرم آدم سر سختی برای بدست آوردن چیزی که دوست داشت بود، بالاخره این مسئله رو ممکن کرد.

Hooligan | YoonMinحيث تعيش القصص. اكتشف الآن