9

885 144 61
                                    

*ثور و لوكي تو برف گير گردن*

*لوكي كنار ثور رو يكي از سنگ هاي سفت كه روش برفي نبود نشست و دست هاش رو مالوند به هم*
لوكي:چقدر طول ميكشه تا بيان پيدامون كنن؟
ثور:نميدونم ...
لوكي:كاشكي يه راه فراري باشه، اينجا دارم منجمد ميشم...هي!داري به چي فك ميكني؟
ثور:دلم یک زمستان سخت و کُلُفت میخواهد
یک برف ، یک کولاک به وسعت تاریخ
که بِبارَد
که بِگاید
و تمام راهها بسته شوند
و تو چاره ای جز ماندن با من نداشته باشی
و بمانی
و بمالی...
و همراه من بيايي 💦

لوكي:فك كنم اون يه ذره مغزت هم يخ بسته!...ديگه اميدي بهت نيس...
ثور:ميمالي؟يا ميايي؟يا ميموني؟
لوكي:فقط خفه شو و دهنت رو ببند تا جرت ندادم!...
ثور:جواب بده؟
لوكي:ها؟!
ثور:اون بزه ؟*ثور به بز سفيد رنگ اشاره كرد و لبخند خبيثانه ايي زد*
لوكي:واي نه!خواهش ميكنم يه جا بشين تا بيان كمكمون...به چيزي هم ديگه فكر نكن...
ثور:ولي اون يه بزه!
لوكي:مغزت كاملا يخ بسته!...
ثور:اون ميتونه بهمون كمك كنه!...
لوكي:من هنوز زندگيمو دوست دارم ثور...
ثور:پس يا بايد اينجا بموني،يا بايد پي اين سرمارو بمالي به تنت يا با من بيايي...:)

چند دقيقه بعد...

خدابخير بگذرونه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


خدابخير بگذرونه...

fun time with avengers 1 (complete✔️)Where stories live. Discover now