26

560 104 23
                                    

فريگا :*مياد تو اشپزخونه*اوه!ثور داري چيكار ميكني؟
ثور:*تند تند مواد داخل ظرف رو هم ميزنه و لبخند مليحي ميزنه*دارم واسه لوكي صبحونه درست ميكنم .

فريگا :*مياد تو اشپزخونه*اوه!ثور داري چيكار ميكني؟ثور:*تند تند مواد داخل ظرف رو هم ميزنه و لبخند مليحي ميزنه*دارم واسه لوكي صبحونه درست ميكنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ثور:ميخوام لوكي برگرده به خونه دلم نميخواد تنها بمونه من بهش نياز دارم
فريگا:لوكي از قلب بزرگ تو خبر داره حتما بر ميگرده

*نيم ساعت بعد*
ثور وسايل صبحونه رو ميچينه و لوكي از اتاقش مياد بيرون
اون خيلي وقت بود كه خونه رو ترك كرده بود و الان براي ديدن فريگا اومده بود

ثور:*نگاهش ميره به سمت لوكي كه اروم و بي سرو و صدا رو صندلي نشسته :اوه صبح بخير برادر!
*و بوسه ارومي رو موهاي مشكي لوكي ميزنه*

لوكي:هوووف صبح بخير...برادر...
ثور:*بشقاب تزئين شده رو ميزاره جلو لوكي و منتظر عكس العمل لوكي ميشه*خوشحالم كه برگشتي.
لوكي:*متعجب به بشقاب خيره ميشه*وات د هل ثور!اين چيه؟

ثور:*هول ميكنه و با انگشت هاش بازي ميكنه*من فقط ميخوام كه تو برگردي پيشم همين

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ثور:*هول ميكنه و با انگشت هاش بازي ميكنه*من فقط ميخوام كه تو برگردي پيشم همين.
لوكي:*با لحن نرم ثور اخم هاش باز ميشه و لبخند ميزنه*من شايد بخاطر اودين و هلا برنگردم ولي به خاطر تو و فريگا و اين صبحونه هاي خوشمزه ات حتما بر ميگردم ...فقط بين خودمون بمونه.
ثور:* با ذوق زياد لوكي رو تو بغلش ميچلونه تا صداي مهره هاي كمرش در مياد *عاشقتم،عاشقتم،عاشقتم

fun time with avengers 1 (complete✔️)Where stories live. Discover now