50

479 92 14
                                    

*باكي از سركار مياد خونه و بوي سوختگي مياد*
باكي:عزيزم زنده ايي؟
*استيو از اشپزخونه مياد بيرون*
استيو:البته كه زنده ام لاو ،میدونی من خيلي فكر كردم بنظرم لازمه گاهی به بهونه های مختلف باهمدیگه خلوت کنیم
باكي: و؟
استيو: و به رابطمون تنوع بدیم مثلا دوتایی بریم بیرون و با هم غذا بخوریم و تبدیلش کنیم ب یه قرار عاشقانه مثل وقتی که...

باكي: باز غذارو سوزوندی؟: |
استيو: اوهوم...

fun time with avengers 1 (complete✔️)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt