fun time with avengers 1 (complete✔️)

99

•قشنگ ترين و شادترين اهنگتون رو واسه اين پارت پلي كنيد•

اگه از استيو بپرسيد بهترين روز زندگيت چه روزيه؟ اون بهتون ميگه كه امروز بهترين روز زندگيشه "يعني روز ازدواجش"

""
يك ساعت مونده بود به مراسم و همه مشغول اتمام كارهاي تداركات بودن .
لوكي و استيون ايده هاي زيبايي براي دكور ميدادن و برنامه ريزي دقيقي رو براش انجام داده بودن و تقريبا كارشون تموم شده بود .

*اتاق استيو*
استيو استرس داشت ولي حس خوشايندي هم داشت
شونه رو برداشت و داد به سم و با التماس نگاش كرد
استيو:امروز موهام باهام همكاري نميكنه ،ميخوان شبيه جوجه اردك زشت برم پيش باكي...
سم بلند خنديد و شونه رو از دست استيو گرفت
سم:حالا قهرمان تو يعني "سم" اينجاست كه نجاتت بده از زشتي
،البته خودت هم زشتي .

استيو با گيجي نگاش كرد:من زشتم؟

سم:خداي من!تو امروز خيلي دست پاچه ايي مرد! اروم باش دستات يكم ميلرزه
سم دستش رو گذاشت پشت گردن استيو
سم:پوستت هم سرده!استرس گرفتي.

استيو اروم به گونه هاش سيلي زد كه بر خلاف بدنش گرگرفته بودن.
استيو:من فقط نگران اينم كه مراسم خوب پيش نره!ميدوني باكي لياقت اين رو داره كه مراسمش عالي پيش بره و من نگران اينم اتفاقي بيوفته !

سم اومد جلو و محكم شونه هاي استيو رو گرفت و به پايين فشارشون داد تا بشينه رو صندلي .
سم:ميدونم مرد استرست بجاست ولي نذار كه اين استرس روز خوبت رو خراب كنه .

سم يه پارچه كشيد روي اينه مقابل استيو
استيو:چيكار ميكني؟
سم:دارم از استرست كم ميكنم ،خودت رو بسپر به دست هاي من تا يه شاهزاده بدم دست باكي.

استيو با استرس خنديد:بهت اعتماد كردما!
سم:پشيمون نميشي كپتان

*نيم ساعت بعد *

سم پارچه رو برداشت
سم:تاداااا اينم از شاهزاده!
استيو نگاهي به سرتاپاش انداخت
مرتب
شيك
ساده
مردونه
و با وقار

استيو:پسر اين معركه اس !دمت گرم
سم:جنس ،اصل و ناب بود من كه كاري نكردم .
استيو:خجالت زده ام نكن ،راستي باكي رو كي حاضر ميكنه؟
سم:اوه خوب شد گفتي ، اون رو سپردم به دست ناتاشا .
استيو:يا خدا !
سم:نگرانش نباش ،به نات گفتم موهاي پريشونش رو كوتاه كنه تو دست و پاش نباشه .
استيو:بايد خوشگل شده باشه .
سم خنديد وقتي لپ هاي سرخ استيو رو ديد
سم:عاااو يكي اينجا لپاش گل انداخته!

استيو براي اينكه بيشتر خجالت زده نشه پرسيد:
برگه سوگند نامه كجاست سم؟