*رودي و بروس با سرعت ميرن دنبال توني كه تو پارك نشسته ،كنارش ميشينن و سعي ميكنن ارومش كنن *
رودي:ببین توني، کاملا واضحه از دست استیفن ناراحتی.
بروس:پس تصمیم گرفتیم بیایم کمکت کنیم مشکلو حل کنی.
تونی:من ناراحت نیستم.بريد.
رودی:دیدیمت الان تو پارک داشتی برا کاپلا سنگ پرت میکردی:|
تونی:چرا باید شاد باشنننن؟!
بروس:كامااان توني!تو كه بچه نيستي؟برو باهاش حرف بزنننن
توني:من فقط يه بغل خواستم اونم بهم نداد منم كتابش رو جر دادم
ولي اشتباه كردم بايد خودش رو جر ميدادمرودي:لابد سرش شلوغ بوده!يا تو تايم كاريش بوده...
توني:*غمگين ميشه*اون هميشه عاشق كتاب هاشه ،منو دوست نداره.
بروس:اينجوري فايده نداره توني! قبل از اينكه سبز بشم برو خونه پيشش .چون استيفن شايد حرفي نزنه ولي مطمئنم از درون ناراحته
توني:باشه ميرم ...دنبالم نياييد.
*توني ميره خونه و يواشكي دنبال استيفن ميگرده *
استيفن:دنبال من ميگشتي توني؟
توني:* صداي استيفن رو كه از پشت سرش ميشنوه شوكه ميشه و بر ميگرده سمتش*هاااح نه عمرا!من چرا بايد دنبال يه كوه يخ كه از چشماش برف بي مهري ميباره بگردم!نههه من دنبال تو نبودم...
استيفن:توني!من تمام مدت داشتم ذهنت رو ميخوندم !
توني:وات د هل؟! مگه بهت نگفته بودم اين كارو روي من انجام نده؟!
استيفن:ولي صداي ذهنت خيلي بلند بود! و منم تمام حرف هات رو شنيدم .
توني:*با دست هاش صورتش رو ميپوشونه *هوووف باشه باشه تسليم !من واقعا يه منبع عصبانيت و ناراحتي ام كه نميدونه بايد چجوري تخليه اش كنه... ببخشيد بابت كتابت...
استيفن:*مياد سمت توني*و منم یه منبع با دو تا کابل زیادکننده ی احساس خوب ام که کمکت میکنه حالت بهتر بشه پس بیا اینجا تا برات وصلش کنم
توني:اسم این کار بغله ولی...چرا كه نه*میره توی بغلش*
YOU ARE READING
fun time with avengers 1 (complete✔️)
Randomبه بوك اول فان تايم و دنياي زيبا و رنگارنگ شيپ هاي دوستداشتني خوش اومديد🙂 "اينجا لحظات خنده داري رو ميبينيد كه تو فيلم ازشون خبري نبوده😁" ❤️💛💚💙💜💗 ♥️Love Is Love ❤️ ❤️💛💚💙💜💖 and I die for ♥️Stucky♥️ ♥️Thorki♥️ ♥️Ironstrange♥️ captain ⚓️♥️...