"𝐒𝐮- 𝐬𝐮𝐠𝐚!?"

215 12 0
                                    

-ɪ ᴡᴀꜱ ᴀꜰʀᴀɪᴅ, ᴡʜᴏ ᴄᴏᴜʟᴅ ɪᴛ ʙᴇ?...

✮| 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏

───────────────────────


"چرا منو به صندلی بستین عوضیا!"

پسرک با صدای نسبتا بلندی گفت؛ پسر مو نارنجی با دو انگشت اشاره و میانی، علامت به زیر دستاش داد تا از اتاق خارج بشن.

"میدونستی خودتم جز عوضیا حساب میشی؟"

پسر مو نارنجی اینو گفت و روبه روی صندلی پسر اسیر شده ایستاد.

"بگو رئیست بیاد احمق!"

"رئیس؟ از کجا میدونی جلوت واینستاده!"

پسر اسیر شده نیشخند تلخی زد و با تیکه ادامه داد: "قاچاقچی بودن هوش بالایی میخواد پس تو نمیتونی رئیس باشی!"

"تو دیگه کودوم خری هستی که اوه سهون دست کم میگیری! یه نگاه به قدت بنداز نیم وجبی!"
اوه سهون قصد جون پسرکی که موهاش به رنگ طوسی بود رو کرده بود و میخواست هر جور شده خونی که قراره از بدنش جاری بشه رو ببینه.

ریتم قدم های شخصی آشنا به اتاقک تاریک و ساکت رو نجوا میبخشید. در توسط شخص باز شد.

"اینجا چخبره؟"

با صدای بم فرد، پسرک که به قول سهون اسم لعنت شدش جیمین بود، سرشو بالا گرفت اما تصویر شخص براش نا مفهوم بود.

نور کمی تابیده میشد و دید جیمین رو کم کرده بود. "معذرت میخوام قربان ولی اون خیلی داشت گستاخی میکرد و-"

دستشو به حالت "تمومش کن" بالا برد و همون لحظه سهون حرفشو ادامه نداد و قطع شد.

"ببرش تو اتاق من"

سهون مِن مِن کنان سرشو به تایید از حرف شخص خم کرد و به طرف جیمین که تقلا میکرد رفت.

سهون جیمین رو روی تخت اتاق دیگه پرت کرد و با آهی غلیض اتاقو ترک کرد؛ از دست فحش های اون نیم وجبی خلاص شده بود با نفس عمیقی به مشغول پیدا کردن اطلاعات راجب جیمین شد.

جیمین نگرانی رو توی تک تک سلول های بدنش حس میکرد و نمیتونست ارومشون کنه و فقط منتظر اون فرد که به نظر رئیس میومد شد.

در با صدای تقی باز شد؛ سرشو به طرف در برد و چشماش تا اونجایی که جا داشت گرد شد.

اون شخصی که تو اتاق بود، رئیس این بند... اون واقعا خودش بود؟
همون که همه بند ها براش سرو دست میشکونن؟

روی تخت نشست؛ جیمین نمیدونست چی بگه ماتو مبهوت با لب های لرزون گفت:
"ش شو شوگا؟!"

ScenariosWhere stories live. Discover now