𝐏𝐞𝐝𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚

188 7 0
                                    

-ᴀ ᴘᴇʀꜱᴏɴ ᴡʜᴏ ʀᴀᴘᴇᴅ ᴍᴇ ᴡᴀꜱ ᴀ ᴍɪᴅᴅʟᴇ-ᴀɢᴇᴅ ᴘᴇᴅᴏᴘʜɪʟᴇ...

-ᴀ ᴘᴇʀꜱᴏɴ ᴡʜᴏ ʀᴀᴘᴇᴅ ᴍᴇ ᴡᴀꜱ ᴀ ᴍɪᴅᴅʟᴇ-ᴀɢᴇᴅ ᴘᴇᴅᴏᴘʜɪʟᴇ

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.

✮|𝑱𝒊𝒎𝒊𝒏

───────────────────────

"خودت رو معرفی کن"

صدای شخص که انگار بازجویی رو شروع کرده بود شنیده میشد؛ با شنیدن صدای ناهنجار مرد، نگاهشو از روی میز گرفت و به چشمای فرد روبه روش خیره شد.

"پارک جیمین... 18 سالمه و اهل بوکچون هانوک* هستم"

مردی که بنظر کاراگاه میومد پای راستشو روی پای دیگه اش انداخت و مشغول چرخاندن خودکارِ توی دستش شد.

"شجاعتت قابل تحسینه!"

پسر مو مشکی زبونشو روی گوشه لب زخم شده اش کشید و به اطراف اتاقِ تیره و تار که فقط میز و صندلی داشت چشم چرخوند.

"چرا من اینجام؟"

مرد بی وقفه جواب پسرک رو داد:

"چون مظنون به قتلی و هر اطلاعاتی که جمع کردیم خواسته یا ناخواسته مارو به تو میرسوند"

بعد از شنیدن جواب، لبخند مضحکی زد:"مثلا چی؟"

مرد روبه روش خنده صدا داری کرد:

"یعنی واقعا نمیدونی یا خودتو زدی به اون راه؟ اگه نمیدونی بزار برات روشنش کنم"

پرونده مربوط به جیمین رو باز کرد و شروع کرد به خوندن:

"۲ سال پیش دو مرد میانسال کشته شد و رد انگشتا روی چاقو به تو اختصاص داده شد... بعد از اون ۳ مرد دیگه که نسبتا میانسال بودن هم کشته شدن و حالا هم یک مرد دیگه توی خونه خودش به قتل رسید بنظرت عجیب نیست؟"

جیمین نفس عمیقی کشید؛ ازین قایم موشک بازیا خسته شده بود و نمیتونست این همه فشار رو تحمل کنه. جوری که این مرد حرف میزد انگار گناهکار اصلی اونه در صورتی که از نظر جیمین یه دلیل محکم بود.

لبهاشو روی هم فشرد و بی تعلل شروع به حرف زدن کرد:

"آره! من کشتمشون"

مرد به چیزی که میخواست رسیده بود، ادامه داد:

"همم... اما یه چیزی برام سواله، چرا میانسال هارو میکشتی؟"

جیمین بلند شد و به طرف پنجره ای سیاه رنگ

که از داخل دید نداشت رفت و بهش خیره شد.

خنده تلخی زد؛ یک اتفاق همه زندگیش رو نابود کرده بود و این کار براش گرون تموم شد.

"من اینکارو برای نجات بقیه میکردم چون... کسی که توی ۱۳ سالگی بهم تجاوز کرد، یک میانسال پدوفیلی* بود!..."

───────────────────────

:Pedophilia*

بچه‌دوستی یا پدوفیلیا (Pedophilia)، یک ناهنجاری روانی، و عبارت است از تمایل جنسی عودکننده یا تحریک جنسی نسبت به کودکان زیر ۱۳ سال در طول یک دوره حداقل ۶ ماهه.

--------

:Bukchon Hanok*

روستای بوکچون هانوک (Bukchon Hanok) به معنای «روستای شمالی»، بین دو تا از زیباترین قصرهای شهر سئول یعنی «گیونگ بوک گونگ» (Gyeongbokgung) و «چانگ داک گونگ» (Changdeokgung) قرار گرفته و نمادی از میراث و فرهنگ کره جنوبی محسوب می‌شود.

ن- خوشگلای من اینا اطلاعات کوچیکی بود برای کسایی که نمیدونستن.
اگه دوست داشتین بیشتر بدونید فقط کافیه سرچ کنید •~<

ScenariosOnde histórias criam vida. Descubra agora