Shot 5: Hazelnut

526 161 49
                                    

شات ۵: فندق

آروم چشمامو باز کردم.دیگه از سقوط خبری نبود.دور و برم سفید بود درست مثل اون وقتی که تو اون فیک موتوریه پری کوتوله رو دیدم.
_من کوتوله نیستمممممممم!!!

متعجب برگشتم و به پری کوتوله نگاه کردم که از خشم صورتش قرمز شده بود.اوه اوه فک کنم خیلی عصبانیش کردم.باز فکرمو خوند.اصلا مگه خون آشامه که ذهن یکیو میخونه.مگه پری ها هم ذهن میخونن؟

پری کوتوله بلافاصله لبخند بزرگی زد و گفت:«نه این فقط توانایی پری محافظ هر شخصه که افکارشو بخونه.»

آروم سرو بالا پایین کردم که یدفعه یه چیزی یادم اومد.ایندفعه نوبت من بود که با اخم و عصبانیت بهش خیره بشم.با صورتی که مطمئن بودم سرخ شده گفتم:«تو مگه نگفتی اگه جمله رمز تو سهون من نیستی رو بگم از این دنیای خراب شده بیرون میرم.پس من چرا از اون غار یخی سر درآوردم؟؟هان؟؟»

قسمت آخر جملم رو داد زدم. و بلافاصله بعدش بغض کردم.نمیدونستم چند وقته اینجام.دلم برای اتاق خودم و تختم تنگ شده بود.از همه مهمتر سهونم که مطمئنا تا الان کلی نگرانم شده.الان حالش خوبه؟؟از صبح چیزی خورده؟؟چغلی منو پیش سوهو کرده؟؟؟

پری هم بعد داد من که یکم ترسیده بود،نفس عمیقی کشید و گفت:«ببین لوهان من گفتم از اون فیک میری بیرون.دیدی که رفتی؟؟اون فیک خیلی خشن بود.بعدشم من فقط میتونم ازت محافظت کنم نمیتونم پارتی بازی کنم که.البته قانون همونه.جمله رمز رو میگی که فرق داره و از قلبت میاد و بلافاصله بعد از به زبون آوردنش فورا از فیک خارج میشی و نیازی به نقطه اوج فیک نداری.»

اشک تو چشمام جمع شده بود.همشم تو این فیکا بلا ملا سرم میاد.هق...حداقل تو یه فیک خوبم نمیفرستتم.

دیگه آروم گریه نمیکردم و بلند بلند زار میزدم.
_من سهونمو میخواممممممممم

ایندفعه با بغض داد زدم.پری کوتوله هه هم که با یه بشکن خندید و گفت:«آها.پس مشکلت فیکاس.خب باید بگم که دنیای ما یه آپشن جدید اضافه کرده به اسم راهنمای فیک.خب بیا اینجا تا راهنمای فیکو ببینیم.»

قبل از اینکه دنبالش برم با تعجب گفتم:«آپشن جدید؟؟الان؟؟چرا برا قبلیا نذاشته بودین؟؟»

پری با لبخند گفت:«چون هنوز سیستممون درست نشده بود.کرونا یکم کارامونو عقب انداخته بود. بعدشم این برای مرحله نیمه نهاییه.یه فیک بعد این فیک هست که اگه قرار باشه برگردی تو همون فیک جمله رمز اصلی رو میفهمی.خب..»قبل از اینکه حرفشو ادامه بده با حیرت وسط جملش پریدم:«کرونا؟؟مگه اینجا هم کرونا اومده؟؟نیمه نهایی؟؟یعنی یه فیک دیگه هنوز مونده؟؟چرا نمیشه یکی باشه؟؟رمز اصلی چیه دیگه؟؟»

پری اول بی حوصله به من و غرغرام گوش داد و آخرش هم بی حوصله تر گفت:«بله اینجا هم اومده.منم کرونا دارم تازه.حالا بیخیال کرونا.باید بگم بله نیمه نهایی.راستیتش هنوز بین فیکایی که خوندم فیکی نبوده که دوتای اینا رو داشته باشه و باعث بشه تو مجازاتتو درک کنی.»

You Aren't My Sehun [Full]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang