part3

32 16 0
                                    

موهای مشکی و لختم را که تا زیر کمرم بود با کش مو

محکم بالای سرم بستم ، با کشیدن خط چشم کوتاهو

زدن یک سایه ملایم آرایش لایتم کامل شد وقتی رژ

بژ و گوشتی میزنم خیلی به صورت گوشتیو چشم

های عسلی ام می آید

کفش پاشنه بلند کرم رنگم را با پیراهن جذب مشکی

ام که آستینش تور است ست کردم و کیف کوچک

کرم رنگم را برداشتم و به سمت ماشینم حرکت کردم

هنوز ساعت شیش نشده بودو تا رستوران جیمز آنقد

هاهم راه نبود .

از کیفم یک آدامس نعنایی درآوردم و شروع به

جوییدنش کردم بوی نعنا را به راحتی میشد حس کرد

یک لحظه تشبیه جالبی به ذهنم رسید مردها بله

مردهای هرزه برای من مانند همین آدامس نعنایی

بودند میجوییدمشان و وقتی دیگر نه طعمی نه بویی

داشتند تفشان میکردم بیرون دقیقا همین کار راهم

با این ادامس بی مزه کردم خداروشکر روی

داشبورد همیشه سیگار اشفورد بود که مرا از حالو

هوای مزخرف دور کند از کیف کوچکم فندک

مورد علاقه ام را بیرون آوردم درست حدس زدی

فندک رابرت عزیز من هر چیزی را که بخواهم

به دست می آوردم!

*
*
*

ماشینم را کج جلوی در رستوران پارک کردم و

و قبل قفل کردن کاغذی را ما بین در ماشین قرار

دادم

*
*
*

ساعت شیشو چهار دقیقه بودو من درست سر میز

همیشگی نشسته بودم میزی که اخر رستوران بودو

دیوارش کامل شیشه بود و میشد بیرون را کامل دید

ساعت دقیقا شیشو پنج دقیقه بود که جورج

وارد شد و بدون نگاه کردن به میز ها به جای

•●Angelic●•Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora