زندگی ما آدما خیلی اوقات چیزی نیست که ما میخوایم.
بعضی اوقات از هر چیزی که سر راه زندگی مون باشه ناراضی هستیم.. ولی بعدا به این نتیجه رسیدیم که چیزی که میخواستیم به نفع مون نبوده..خیلی از ما آدما این منطق و دوست نداریم و فکر میکنیم حتی اگر چیزی به نفع مون نیست در آینده ، ما الان میخوایمش.. اهمیتی نداره که خوب هست یا نه !
خیلی ها ریسک میکنن.. توی ریسک هاشون شکست میخورن .. ولی از دل همین شکست ها بلخره موفقیت شونو پیدا میکنن..
خیلی ها شجاعت نشون میدن و از شرایط مطلوب شون فاصله میگیرن و میرن دنبال چیزایی که مربوط به خودشونه حتی اگر چیز کمی باشه.. میفهمین چی میگم؟
خیلی ها بخاطر خود واقعی شون از خانواده اشون طرد میشن و باید زندگی خودشونو تنهایی بسازن ...
ما آدما سرنوشت ها و عقاید و زندگی های مختلفی داریم.. راه های زیادی رو توی زندگی تجربه کردیم... چیزای مختلفی رو خواستیم و نداشتیم و به تعداد کمیش رسیدیم...
حالا دو نفر با تجربه های مختلف و جایی که حتی خودشون خبر ندارن بهم دیگه میرسن و باید سرنوشت خودشونو جلو ببرن...
مشکلات زیاد .. لحظه های خوب ... موفقیت ... پشیمونی ... از دست دادن ... رسیدن ...
همه ی چیزایی هست که تجربه میکنن...بیایم به یکی از این دو نفر های دنیا اجازه بدیم غصه اشونو تعریف کنن... موافقین؟!
_______
میدونین چی شد؟ من تصمیم گرفتم مقدمه ی نقطه ی صفر و آپ کنم..
میدونین چرا؟ چون یه نیمه آپدیت زری دیدم و ذوق زده شدم (حتی اگر فقط در حد تئوری بوده باشه ) و تصمیم گرفتم این و آپ کنم.. اگر امروز این کار و انجام نمیدادم کلا فف و برای خودم نگه میداشتم.. چون کمی تا قسمتی دیوونم:»
خببببب بلخره سلام 😂❤️
امیدوارم توی این فف هم مثل ابر سبز همراهم باشین🍉