Part 3درخواست مسخره =\

1.7K 176 6
                                    

پارتا جا به جا شده لطفا از پارت 1 شروع کنین:)

***********
*******

KOoKi:)

با صدای در سرمو از لبتاپ و کاغذ های کمپانی مدلینک کیم درآوردم
+ بیا تو

با اومدن مایکل دوست بچگیم لبخند ملیحی اومد رو لبم
+ امیدوارم چیزی پیدا کرده باشی

_منو دست کم نگیر مرد

+ خب‌؟؟ بگو ببینم مین شوگامون دقیقا چیه

_ خیل خب مین یونگی معروف ب مین شوگا 25 ساله اهنگ
ساز و خاننده توی کشور های زیادی بوده ولی برگشته کره
پدرش رئیس شرکت داروسازی مینه مادرش فوت شده و دوتا نامادری داره

+ چ خبره پسر

_ ادم خیلی تو داریه امیدوارم جیمین بتونه باهاش کنار بیاد
+ باید بتونه..

V=)

+ باورم نمیشه یونگی ب ما نگفد ک امروز پرواز داره و حتی ساعتشم نمیدونیم

_ ته ته غر نزن

+ هوپی ما از صب اینجاییم چقد دیگ باید منتظر یونگ باشیم
_ تا موقعی ک بیاد و ازش خدافسی کنیم
...
بله درس فهمیدین اقای مین یونگی امروز پرواز داره و ب ما دوتا نگفده و ما از اخبار شنیدیم
و از صب خروس خون نشستیم دم فرودگاه تا اقای هنرمندمون بیاد باهاش خدافسی کنیم حدودا ساعت 5 بعد از ظهره دارم میمیرم
_ ته حواست هس؟؟! ی وقت نره

باورم نمیشه..
_ اوناهاااشششش اوناهاااششش میییننن یییووننگگییی

با صدای هوپ خیلیا سمت ما و یونگ برگشتن و اون خیلی شانس آورده ک کاملن خودشو پوشونده
با ی چشم غره اومد سمت ما
+ برای چی ب ما نگفدی امروز میخوای بری ما باید از اخبار بشنویم؟؟؟ باورم نمیشه. حتی موبایلتم جواب نمیدی نمیگی ما نگران میشیم؟؟؟ چرا ب ما فکر نمیکنی؟؟؟

با قیافه پوکرش زول زد ب من
= چرا اومدین؟

_ اومدیم بات خدافسی کنیم

اول هوپ و بعد من ب زور بغلش کردیم و با کلی نصیحت و خنده راهیش کردیم

_ خب برنامت چیه ته ته

+ میرم خونه نامجون عمو اینا اونجان ازم خواسن حتما برم

_ پس امشب نمیتونیم بریم سینما؟؟

+ متاسفم هوپی فردا بیا خونه من فیلم ببینیم

با خوشحالی از هم خدافسی کردیم و اون سمت اتاق تمرینش و من سمت خونه خودم راه افتادم ک اول آماده شم و بعد برم پیش عمو اینا

Jimin:)

+هااااا؟؟؟ ینی چی!؟؟ رفدی دنبالش ولی پیداش نکردی؟؟

با صدام کوک و ک توی چرت عصرونه بود بیدار کردم با چشای خمارش زل زد بهم
+ببخشید..

اروم تو گوشش زمزمه کردم
_هووممم

با صدای مدیر برنامم ب خودم اومدم
+ اها.. پس مدیر برنامش زنگ زده میگ خسس؟؟ خوبه کوه نکنده پسره...

با کشیده شدن موبایل حرفم نصفه موند با تعجب ب کوک نگا کردم
ک موبایلمو چطوری پرت کرد سمت کاناپه تو اتاقش
_ وقتی من خوابم صداتو نبر بالا جیمینا من سردرد شدم..
با عذاب وجدان بهش خیره شدم

+ الان میام..

با عجله سمت آشپزخونه رفدم ی مسکن و روغن ماساژ و برداشتم و برگشتم پیشش و بعد خوروندن قرص بهش مشغول‌ ب ماساژ دادنش شدم
وقتی مطمئن شدم خوابش برده دسامو شستم و کنارش خوابیدم...

V=)

با باز شدن در داخل امارت نامجون شدم کلید و ب نگهبان دادم ب سمت عمو ک از بالای پله ها نگام می‌کرد رفدم
+ سلام عمو جونم

_سلام کیوتی جذاب من

سفت بغلم کرد و موهام و بهم ریخت
توی پذیرایی کسی نبود پس حدس زدم ک تو بالکن اتاق جون باشن اون بالکنش از پذیرایی بزرگ تره و همیشه اونجا جمع میشیم
= سلام مدل معروف من

+ جوونیی دلم تنگ شده بود

خودمو انداختم تو بغلش ک با خنده زن عمو رو ب رو شدم
^ تهیونگ مهربونم نامجون ک خیلی بت سخت نمیگیره

+ ن زن عمو

بعد از خوردن کیک و میوه و اب میوه ک نامجون همشو با گفتن تهیونگ هیکلت تهیونگ رژیمت کوفتم کرد رسیدیم ب بحث اصلی ک دعوتم کردن
_ ته ی درخواست برامون رسیده

همونطوری ک آبمیوم رو میخوردم جواب دادم
+ اووهووممم

_ و این از یک کمپانی تبلیغاتیه ک توب کاناداس
+ااامممممم

=میشه گوش بدی ته؟؟؟؟؟؟

با صدای نامجون ابمیوه رو از دهنم دور کردم و بهش نگا کردم
+ دارم گوش میدم

_ این کمپانی برای زن عموعه

+ زن عمو جانگ؟؟؟

_ درسته اون ازدواج کرده و الان ب علاوه جین یک پسر دیگم دارن ک اون وارث شرکته و به تو درخواست کار دادن

= این اصن حرفه ای نی ک ب خاطر مشکلات خانوادگی همچین فرصت خوبی رو از دست بدیم پس من قبول کردم

خب من اصن از زندگی عمو جانگ خبر ندارم نبایدم داشته باشم من ک جز خانواده اصلی اینا نیسم..
+ من مشکلی ندارم اما باید بریم کانادا؟؟؟ کی؟؟؟

= من همه کاراشو کردم تو فردا ساعت 12 پرواز داری

صب کن... فقط من؟؟؟؟

+ هوپ چی؟؟؟ تو چی؟؟ شما نمیاین؟؟؟؟

=متاسفم ته من کار دارم و هوپم نمیتونه چون پس فردا عکاسی داره

ی حس غریبی نشس تو دلم من خیلی کم میشد تنها جایی برم
و الان باید میرفتم ی جای دیگ بدون هیچکدوم از هیونگام

= و این ک اونا خواستن برات هتل نگیریم و تو خونه اونا بمونی
عالی شد.. ی مکان غریبه.. با ادمای غریبه.. توی خونه
~~~~~

~~~

~~
میدونم خیلیییی دیر شده و میدونم خیلیاتون اصن غید خوندن این بوک و زدین ولی دارم سعی میکنم کارامو بکنم و زمان پارت گذاری رو نتظیم کنم
خیلی دوستون دارم❤️❤️

@asiuw_S

آیدی روبیکمه بچه ها کاری چیزی داشتین میتونید اونجا باهام ارتباط برقرار کنین
مراقب خودتون باشین
💜✨

••My Baby Boy••Where stories live. Discover now