Part22

369 64 3
                                    

+جیمین گفته کوک و با خودش میاره اینجا

_این عالیه.. من دیگ تحمل گریه های پسرمو ندارم

+چقد مرد شدی جونی

نامجون و کشید تو بغلش  چند دقیقه همونطوری موندن و در اخر با صدای شکستن چیزی از هم جدا شدن

_اه خدای من بازم نه

جین با عجله جلوی دوس پسر استرسیشو گرفت

+بهتره چند روز استراحت کنی تهیونگ و بسپر به من

_تهیونگ...

+گفتم ک من حواسم بهش هست تو فقط به خواب نیاز داری خب!؟ مراقب خدت باش...

همونطور ک از اتاق خارج میشد گفت و در و بست و به سمت صدا رفت ک به احتمال زیاد اتاق تهیونگ بود
اون بازم یه اینه دیگ رو شکونده بود و تو گوشه ترین قسمت اتاق تو خودش جمع شده بود

+ته ته؟؟

=جی.. هق جینی..

جین اغوش ارامش بخششو بهش هدیه داد و براش اهنگ خوند نوازشش کرد.. با موهاش بازی کرد.. و اینقد این کارشو ادامه داد تا تهیونگ خوابش ببره
تهیونگ و گذاشت رو تختش و مشغول جمع کردن تکه های اینه شد بخاطر صدا نمیتونس جارو بکشه پس با جارو دستی کارشو راه انداخت:)

تهیونگ نمیتونس همینطور ضعیف بمونه درسته اون پسر کیم نامجون بود کسی ک تموم تلاششو کرده تا تهیونگ لوس ترین و مظلوم ترین و مهربون ترین پسر جهان بشه ولی این یه مشکل بزرگ بود..
باید چطوری یه تهیونگ قوی میساخت؟
بزار فعلن با غذا چاقش کنم

جین با خودش گفت و سمت آشپزخونه رفت ته ته باید گشنه باشه

~~~~~~~

+اوما من میخام با جیمین هیونگ برم

_منم واضح بهت گفتم نه

+گفتم میخام بررممم

_یااا جونگ‌کوکا رو حرف مامانت حرف میزنی!!؟؟؟ از اولم اشتباه کردم ک اجازه دادم پای اونا به خونه و زندگی اروممون باز شه (خیلی اروم بود:/ ) توعم فکرشو نکن بتونی از این خراب شده بری

+مامان... میش یه بارم ب جای شرکت و پولت به من فکر کنی؟؟

_تو برای این ک اینطوری جلو من وایسی به پول نیاز داری برای این ک بتونی با اون رفیقت بری به پول نیاز داری پسر احمقم تو اگ پول نداشته باشی فک. میکنی نامجون پسرشو میسپره دستت؟!! اصن اونقد بزرگ شدی ک بخای بری مسئولیت ی نفرو قبول کنی؟ صب کن بزرگ تر شی کوک اونقد قدرتمند که خدون بخان بیان پیشت ن ک تو بری

+اما تهیونگ تنها....

_اگ الانم بری پیشش میتونی ازش مراقبت کنی؟؟؟ تویی ک ی هفته تهیونگ نبود دیوونه شدی؟ تموم وسایل خونرو شکوندی همچین بچه ای میتونه از یه بچه دیگ مراقب. کنه

+میگی.. چیکار کنم..مامان...(کار خودشو کرد زنیکه)

_قوی شو کوک میفرستمت پیش دوستم توی آمریکا قول میدم چیزی بشی ک تهیونگ خودش با پای خودش بیاد دنبالت

+چقد طول میکش

_ب تو بستگی داره پسرم

=داری پسر خودتو خر میکنی؟؟

+اوه بابا

_نه من فقط پسرمو قوی میکنم کاری ک برای جین نتونسم بکنم

=این کارو نکن

_اینا بچه های منن نه بچه های تو

=جین و کوک بچه های منم هستن

_ولی فقط من نگران ایندشونم

=تو نگران خودتی

_من نمیخام پسرم یکی بشه مثل تو یکی مثل تو ک محتاج زنتی من نمیخام کوک محتاج زنش باشی

=من محتاج توعم؟؟ من ک.....

**********
******
**

••My Baby Boy••Donde viven las historias. Descúbrelo ahora