Chapter 9 :You'll never be loved

874 150 48
                                    


خودنویس مشکی رنگش رو از روی عادت برای سومین بار توی دستش چرخوند و به پروژکتور خیره شد.

"اسلحه ای که برای این قتل بکار رفته شباهت زیادی به اسلحه توی قتل جونگنو-گو داره ولی روش قتلشون کاملا متفاوته."

نگاهی به سرپرست تیم انداخت و درحالی که ابرویی بالا مینداخت پرسید:"یعنی دارید میگید احتمال اینکه این یه قتل سریالی باشه وجود داره."

سرپرست نام دستی به چونش کشید و صدای نامطمئنی گفت:"مطمئن نیستم شواهد زیادی هستن که این احتمالو میدن ولی جونگنو-گو و گانگدونگ گو دو طرف مخالف شهرن اوصولا قاتی های سریالی ترجیح میدن کارشونو توی یه منطقه مشخص انجام بدن."

نگاهی به پرونده رو به روش انداخت،اگه این یه قتل سریالی بود کارشونو سخت تر میکرد.

"ولی همونجور که گفتین روش قتل یکی نبوده و حتی قتل اول کمی آماتورانه صورت گرفته."

"درست میگی پارک ولی-"

با کوبیده شدن در سریعا چرخید و با عصبانیت داد زد:"این دیگه چه گستا-"

با دیدن چشم های کشیده و جدی بکهیون ولبخند خشکی که روی لب هاش پخش شده بود حرفشو خورد و سریعا سلام نظامی ای بهش داد:"قربان!"

بکهیون نگاهی به افراد توی اتاق انداخت و با دیدن صورت صورت بیخیال چانیول اخم مصلحتی کرد و گفت:"افسر پارک حدود 3 بار صدات کردم امیدوارم دلیل خوبی برای نیومدن داشته باشی."

چانیول نفسشو رها کرد و بدون توجه به قیافه متعجب سرپرست تیم گفت:"همونطور که میبیند جلسه مهمی در ارتباط با قتل های اخیر داشتیم نمتونستم این اتفاق رو پشت گوش بندازم قربان."

"نه نه قربان بنده خبر نداشتم شما با افسر پارک کار دارید وگرنه ابدا صداشون نمیکردم به هر حال اونقدرم پرونده سختی-"

بکهیون چشمی چرخوند و درحالی که نیم نگاهی به پروژکتور مینداخت گفت:"پروندرو بده من کیم."

"نام هستم قربان-"

اخمی کرد و با صدای بلند تری گفت:"گفتم خودتو برام معرفی کن؟!"

مرد سریعا سرشو تکون داد و درحالی که پروندرو از روی میز بر میداشت گفت:"نه قربان البته که نه. بفرماید"

نگاهی به عکس داخل پرونده انداخت و گفت:"قتل سریالی؟" تک خندی کرد و ادامه داد:"اینجارو با هالیوود اشتباه گرفتی؟یه دور خوندن پرونده کافیه تا بفهمی هیچ شباهتی بین دوتا حادثه وجود نداره."
پروندرو با بی حوصلگی روی میز پرت کرد و گفت:"جلسه تمومه ببرید برای یک بارم که شده کارتونو انجام بدید." نیم نگاهی به پارک انداخت و درحالی که به سمت در میرفت ادامه داد:"توهم با من میای پارک."

مکان مورد علاقت کجاست؟
یکی از 20 هزار سوالی بود که چانیول هرشب ساعت 3 درحالی که به سقف خیره بود از خودش میپرسید. بی خوابی هم کم کم داشت عوارض اصلیشو نشون میداد به هر حال چانیول دیگه به این بازجویی های ذهنی عادت کرده بود.

Find Me When I Was PureDove le storie prendono vita. Scoprilo ora