I'm Not Your Pet 🐈

10

بكهيون كتابو محكمتر گرفت  .. روي تك تك كلمه هايي كه ميخوند ، تمركز كرده بود ..

گوشاش تكون ميخورد و دمشو اروم تاب ميداد ..

چان كنارش نشسته بود و برنامه اشپزي ميديد.. برنامه راجبه يه مرد انگلیسی متعهد بود كه

اشپزیش عالي بود..اما بك حتي سعي نكرده بود ، دنبالش كنه ..

ازينكه يكمي مدام غر بزنه متنفر بود :/

گربه هايبريد مشتاق صفحه هارو ورق ميزد ..

چان نگاهش كرد و به كيوت بودنش لبخند زد ..كاملا توي كتابي كه سفارش داده بودن و

امروز براشون رسيده بود غرق شده بود .. چان كه با ديدن عنوان كتاب دوباره خندش

گرفته بود ، لبشو به دندون گرفت و خندشو خورد !!

"توايلايت ، بِركينگ دَون "

چشماي بك با شروع شدن صفحه گشاد شدن و با تموم شدنش گوشاش اويزون ..

با هر كلمه كه ميخوند گونه هاش سرختر و سرختر میشد و صفحه رو محكمتر ورق میزد ..

چان از صدايي كه ايجاد شد از جاش پريد و شوكه نگاش كرد .."همه چي اوكي عه " ؟ ..

بکهیون كتابو محكم روي ميز گذاشت .. يهويي بيش از اندازه خجالت كشيده بود ..

_بكهيونيييي...چان گفت و بك عميق نگاهش كرد ..

چشماي طلاييش تقريبا به رنگ كارامل در اومده بودن..

به طرف يول رفت تا روي پاهاش بشينه .. دوباره بهش نگاه کرد و بازم سرخ شد ..

چان دستپاچه شد !!

ماركايي كه روي گردنش گذاشته بود كمرنگ شده بودن ..دستاشو پشت سر چان گذاشت و قبل اينكه بوسش كنه ، اروم به موهاش چنگ زد ..

چانيول اهي كشيد و محكم پهلوهاشو فشار داد ..گربه هايبريد ، خرخر كرد و بوسه رو

عميقتر كرد ..

لباي نرمش بكهيونو ديوونه كرده بودن ..بيشتر ميخواست..

بدن گرمش زير بدنش پرس شد .. بك لباشو تكون ميداد و چان از شيريني ديوونه كننده اي كه توي دهنش حس ميكرد ، ناليد ..نفس كه كم اوردن ، بوسه رو قطع كردن ..

بك سرشو توي گردن چان فرو برد و ميوی ريزي كه از دهنش خارج شد باعث شد چان

دوباره ناله كنه..

عميق نفس كشيد و برخورد نفسش با پوست چان باعث شد ستون فقراتش از لذت تير بكشه ..

_بــ ..بكهيون .... چان ناليد ..محكمتر كمر هايبريد كوچولورو چنگ زد و باعث شد اينبار

بلندتر خُرخُر كنه !

بك بوسه هاي ريزي روي گردنش گذاشت و بعد اروم متوقف شد .. چان چشماشو بست و بخاطر دندوناي تيزي كه توي پوست گردنش فرو رفت ، بلند ناليد ..