16:❄

1.4K 285 8
                                    

همه‌ی یادگاریات توی یه جعبه‌ی متوسط جا شدن.
باید تو و خاطراتت رو دفن کنم؟
هنوزم برام سخته.
به سمت یخچال رفتم و بازش کردم.
خالی بود!

توی این یک ماه این جیمین بود که برام پر نگهش میداشت.
نمیدونم دلیل این همه خوب بودنش با من چی میتونه باشه، اما ازش ممنونم که زنده نگهم داشت، برعکس تو که منو تا مرگ کشوندی.

کاپشنم رو تنم کردم و کیف پولم رو برداشتم.
توی این یک ماه و سه روز گذشته فقط یک بار از خونه بیرون رفتم، اونم دیشب و برای دیدن جیمین بود.

با یادآوری اینکه احتمالا شغلم رو هم تا الان از دست دادم، نفس کلافه‌ای کشیدم و از خونه بیرون رفتم.

Heal Me | ᴊᴍ+ʏɢTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang