Part 15

677 161 88
                                    

سلام دوستان :D بعد کلی برگشتم. خب راستش کلی دلیل دارم براش که همشون هم موجهن اما سرتون درد نمیارم. بهرحال اومدین داستان بخونین 😁 پس بگذریم و بفرمایید... فقط یک توضیح کوچک این که پارت قبلی یکم ویرایش شده چون یک نکته ای توش اشتباه شده بود که بجز خودم هیچ کس متوجهش نشد 😂 فکر نکنم اگر نگم هم کسی بدونه چی بود. بهرحال حالا درست شده. نشون دادم که این بخش ویرایش شده از کجاست..
حالا بفرمایید بخونید..
اون دوست گلی که گفت پوستر ساخته دستش درد نکنه بیاد تحویل بده 😍😄

✨♥️🌸

همین که پا به مدرسه گذاشتند، دوباره همون حس نگرانی به سهون دست داد اما این بار تونست کمی بیش‌تر خودش رو آروم نگه‌داره. با خودش تکرار می کرد که کسی به جفت پرنس دست دراز نمیکنه تا این آرامش رو بیشتر و بیشتر کنه و بتونه به حالت عادیش برگرده.
دست جونگین رو در دستش نگه داشت و وارد محوطه شد. چانیول و سوهو خودشون رو به اون ها رسوندن تا سلامی کنند. جونگین با خوشرویی به اون ها پاسخ داد و سهون به گفتگوی کوتاه اونها درباره کلاس ورزش پیوست اما حتی وقتی به جونگین نگاه نمیکرد باز هم بخش بسیار بزرگی از ذهنش به اون متمرکز بود. نگاه جونگین در حیاط مدرسه می چرخید و این هم از دید سهون پنهان نبود.
مطمئن بود که جونگین بهش گفته که دوباره با یوجین حرف نمیزنه اما تجربه نشون میداد پیدا نیست جونگین به چیزی که گفته پایبند باشه یا اصلا اون رو جدی گرفته باشه! بهرحال حس خوبی به یوجین نداشت. شاید هم فقط یک استرس بیجای دیگه به دلیل پیدا کردن جفتش بود.

WishWhere stories live. Discover now