گنده بک ( به گفته ی ژان ) :
با هر لمسی که میکردمش شهوت بیشتری در رگ هام جریان پیدا میکرد
با عجله پرتش کردم روی زمین
لباسشا توتنش پاره کردماوه اون تن شیری رنگ که معلومه دست نخورده هم هست
چه چشمکی میزنه
به جلو خم شدمبرعکس همیشه که از لب پارنترم شروع میکردم اینبار اول کار سراغ نیپلای خوشرنگش رفتم
بدون هیچ ملایمتی گاز میگرفتم و میمکیدم
صدای ناله هاش بلند شده بود+ آهههه ب... بس .... کن
با حرفی که زد گاز محکمی از نیپلش گرفتم که صدای جیغش دراومد
تک تک بدنش پر از مارک کردم
گاز میگرفتم و لیس میزدم
طعمش باورنکردنی بود .به چشم های خمارشدش نگاه کردم ، لبخندی زدم و با یه حرکت شلوار و باکسرشا از پاش دراوردم
الان کاملا روبه روم لخت بود
چه موجود ستودنی ایبه پشت برش گردوندم و اسپنک محکمی نثار باسن خوشفرمش کردم
هیسی کشید و تقلا کردمنم اسپنک محکم تری بهش زدم
شلوار و باکسرما تا جایی که نیاز بود پایین کشیدم بدون هیچ آمادگی ای یه ضرب کل دیک تحریک شدما داخل سوراخش کردم
داغ بود و تنگبا هر ضربه ای که میزدم سوراخ تنگ و داغش دیکم و بیشتر میبلعید
به ضرباتم سرعت بخشیدم تا اینکه با شنیدن صدای جیغش متوجه شدم پیداش کردم
حالا محکم تر از قبل به همون نقطه ضربه میزدمبیشتر و محکمتر تا اینکه ارضا شدم
دیک نرم شدم ازش بیرون کشیدم به مایع سفیدی که از سوراخ قرمزش پایین میریخت نگاه کردم•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
با احساس سرما و خیسی روی صورتم
یااااااااااااااابه دور و برم نگاه کردم
بعد از چند دقیقه نگاه کردن فهمیدم همش خواب بودبه پایین و بین پاهام نگاه کردم جلوی این همه آدم وقتی غش کرده بودم شق کردم
دستی به سر دردناکم کشیدم اون خرگوش چقدر زور داشت
«« فلش بک یک ساعت پیش »»
بیا یکم باهم حال کنیم
با ضربه ای که بین پاهام خورد از درد خم شدملعنتی خیلی دردناکه
جلوتر اومد و با یه حرکت گردنم گرفت اگه یذره دیگه بچرخونه میمیرم- ب... بس ..... کن
+ هوم چرا ؟ یا ..... باید
داشتم فکر میکردم میخواد چه غلطی بکنه که
سرم محکم زد تو در آسانسور
دنیا دور سرم میتابیدمیتونستم تعداد قهوه هایی که دور سرم میتابه را ببینم که ...... از هوش رفتم
«« پایان فلش بک »»
از روی مبلی که نمیدونم چه جوری روش خوابیده بودم بلند شدم که با دیدن شخصی عقب عقب رفتم ..... پام به پای کسی گیر کرد و جلوی همه .... همهههه...... پخش زمین شدم
ژان :
با افتادنش اون هم جلوی همه پوزخندی از روی رضایت روی لبهام اومد
خیلی خوب بودمعلوم نیس مرتیکه هوس باز چه خوابی میدیده که هی برا من تو خواب شق میکرد
جلو و رفتم دستما برای کمک بهش دراز کردم
با لبخندی کج دستم گرفت که با یکم پیچش دست بنده اینبار با صورت رفت تو ......تو......وای خدا
با صورت رفت تو سینه های خانمی که فهمیدم منشی هست
چه صحنه ی زیباییامیدوارم همه روزی در زندگیشون شاهد چنین چیزی باشنند
قشنگ ترین قسمتش کوبیده شدن کفش پاشنه بلند خانم محترمه در فرق سر گنده بک بود
آخیییش ...... اوه به کل یادم رفته بود .
من به خاطر وانگ ییبو اینجام ..... شت شت شترو به منشی کردم که هنوزم در حال زدن گنده بک بود و پرسیدم
+ ببخشید ...... دفتر آقای وانگ کجاست ؟
منشی اینقدر گرم زدن گنده بک بود که بدون توجه به اینکه من کیم ..... جوابما داد
منم سرخوش..... سوت زنان و گاهی چشم بسته در حال طی نمودن راه بسی طولانی بودم که برخوردم به فردی همانا
ریخته شدن قهوه اش بر روی خودش همانا
شپلق افتادنش از پله ها همانا
وانگ ییبو بودنش نیز همانا
افتادن من روی جناب ییبو همانا
برخورد کله ی عزیزم به دماغ مبارک ییبو همانا
VOUS LISEZ
CRASH(bjyx)✔
Fanfiction●completed● ●مسخره ترین اتفاقی که ممکنه بیفته و شما با نتیجه گیری از اون اتفاق پی ببرید که شانسی بسی گوهی دارید چیه ؟ جوابش آسونه .......... مثله منه بدبخت رو یه ❌❌❌کراش بزنین ●کاپل : ییژان، ( bjyx) ● تاپ : ییبو ●پایان : هپی اند ●پارت ها :21 ✖پ...