Fᴏᴜʀ☘︎

1.4K 275 41
                                    

دیدگاه سوم شخص:

تهیونگ همون‌طور که سعی میکرد به مرد نگاه نکنه لباهاش رو عصبی جویید

میتونست نگاه کرد رو که از سر تا پاش رو بررسی می‌کنه روی خودش حس کنه

زیاد لباس پوشیده بود؟ یا شاید کم؟

اما قبل اومدن چک کرد که لباساش کامل و مرتب باشه

و گوچی هیچوقت ناامیدش نمی‌کنه

"اومدی اینجا که بهم زل بزنیم؟″

تهیونگ متوجه تمسخر توی کلمات مرد شد

صدای مرد خیلی عمیق یا خیلی نازک نبود

عالی بود

تهیونگ برای مدت نسبتا طولانی ای به لبه‌ای صورتی رنگ مرد زل زده بود ، درست قبل از اینکه اون با صداش از خلسه بیرون بکشش

″ه-ها؟ ن-ن-نه من اومدم که بهتون خوشامد بگم″ یه لبخند ملیح زد

لبخندش همیشه باعث میشد بقیه باهاش گرم تر شن

به نظر میرسه این روش روی مرد رو به روشم کارساز بود چون اخم بین ابرو هاش رو تا حد زیادی محو کرد

"بیا تو..″ مرد گفت و بدون صبر کردن برای تهیونگ داخل رفت

تهیونگ سریع دنبال جونگ کوک راه افتاد و در رو پشت سرش بست

"من می خواستم اینو زود تر بیارم اما بخاطر درسام یکم سرم شلوغ بود. من خودم این براونی ها رو پختم. ما معمولا به هر کس تازه به محلمون بیاد میدی-"

″اسمت چیه″

حرف تهیونگ با صدای مردی که داشت سیگارشو روشن میکرد قطع شد

″عاا تهیونگ!‌ کیم تهیونگ! البته پدرو مادرم بهم میگن هانی بر "تهیونگ لبخند زد
یه لبخند بزرگ و در جواب توقع داشت اونم یه چیزی درمورد خودش بگه

ولی مرد فقط گفت: ″باشه میتونی براونی ها رو بزاری و بری″ و دود سیگاری که وارد ریه هاش میکرد رو به بیرون داد

تهیونگ از آدمای سیگاری متنفر بود. ولی طوری که مرد دود رو از بین لبهاش خارج میکرد و محو شدنش رو تماشا، خیلی مرموز بود

غم ناشناخته ای که توی چشماش بود و با خشم پوشونده بود

″اسم تو چیه؟″ تهیونگ درحالی که شیرینی ها رو روی میز میزاشت پرسید

"جئون جونگ کوک"

جونگ کوک آدم کم حرفی بود

عادت داره موقع پیام دادن زیاد حرف بزنه؟

از ایموجیا استفاده می‌کنه؟

یا مثلاً از حروف کوچیک استفاده می‌کنه؟

(کپتال X اسمال x)

تهیونگ همزمان که سیگار دود کردن مردو تماشا می‌کرد و درگیر این سوالا بود

"میتونم شمارتو داشته باشم؟؟" تهیونگ با لبخند همیشگیش به جونگ کوک نگاه کرد و پرسید

تهیونگ آماده هرچی از جمله هیچی بود

(اینکه جونگ کوک هیچی نگه)

جونگ کوک آدم اجتماعی بنظر نمیومد، از اون دسته بود که فقط افراد کم و مهم زندگیشونو به زندگی خصوصیشون راه میدن

"باشه."

و تهیونگ احساس کرد مخالف می‌تونه به جونگ کوک نزدیک شه

~~~

نظرتون؟ ^^

ꜱᴛʀᴀᴡʙᴇʀʀɪᴇꜱ ᴀɴᴅ ᴄɪɢᴀʀᴇᴛᴛᴇꜱ |ᴋᴏᴏᴋᴠHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin