در دوست داشتن هم مانده ایم
مانده ایم دوست داشتنمان را
با کدام یک از افاده هایمان معامله کنیم
ما ادای ادم های سر سخت را در میاوریم
ما نقش بی خیال ها را بازی میکنیم
بازی میکنیم با قهر
بازی میکنیم با بی محلی
پیشنهاد میکنم بخند
بخند وقتی نگاهت میکنم
و تلاش نکن بفهمی
زیرلب چه جمله ایی را زمزمه میکنم
گوشه دوستت دارم را که بگیری
سر از اغوش من میاوری
بهرنگ قاسمی
.....
جیحون و تهیونگ از هرچیزی که بود حرف زدند :زندگی، کار دوست ها و خانواده.
در نهایت جیحون بالاخره اون چیزی که واقعا میخواست بگه رو به زبون اورد."راستش ته، واسه عروسیه خواهرم حتما باید با خودم یه همراه ببرم"
تهیونگ همونطوری که تمام حواسش به تیکه های کیک کوچیکش بود با دهن پر گفت" خوب هرکیو بخوای پیتونی ببری"جیحون خندید، با مهربونی دستش رو دراز کرد و گوشه دهن تهیونگ رو پاک کرد و بعد همونطوری که بهش نگاه میکرد انگشت شصتش رو خامه ایی شده بود مکید.
نکته اینجاست که تهیونگ واقعا نسبت به رفتار ها کور بود، اگه یه اصطلاح روانشناسی وجود داشت که این مرضِ گیج بودن و کور بودن نسبت به حرکات بقیه رو توضیح میداد و مثلا اسمش بود مرض 'کوری نسبت به لاس زدن' بود تهیونگ قطعا یکی از بیمار هاش محسوب میشد.
به نوعی بر میگشت به اینکه تهیونگ در وهله اول خودش رو لایق دوست داشته شدن نمیدید و همین بود که معمولا دنبال رابطه های غیر ممکن یا یه شبه میرفت در حالی که اصلا متوجه نمیشد که کسی داره باهاش رفتار عاشقانه میکنه و یا لاس میزنه.
از طرفی تهیونگ زیاد اهمیت نمیداد، اهمیت نمیداد که چرا اینجاست و یا هدف اصلیه جیحون چیه، تهیونگ اینجا بود که این کیک رو تموم کنه و توی دلش به ادم های پولدار با لباس های مارک دارشون توهین کنه، پس دو و دو رو کنار هم نمیذاشت تا منظور جیحون رو برداشت کنه.
یه جورایی اکثر مواقع ذهنش روی حالت خلبان خودکار بود چون دلش نمیخواست جز مواقع ضروری از مغزش کار بکشه.
YOU ARE READING
من عاشقت نیستم
Romanceاگه ظاهر بین باشی و از بیرون به زندگیه کیم تهیونگ نگاه کنی اون یه تهیه کننده موسیقیه معروف و موفقه که حالا یه پیشنهاد کاریه فوق العاده داره: باید برای یکی از معروف ترین ایدل های صنعت کیپاپ یه البوم کامل بسازه. یه فرصت طلایی و فوق العاده برای اینکه خ...