جیمین
•••
خب فکر کنم این پسر واقعا تو بازیگری خوبه . منطقی هم هست البته . تا اونجایی که من دارم میبینم ، به نظر میرسه کسی هستش که برای تلویزیون ساخته شده . صدا و چهرش قطعا خیلی فوق العاده و مناسبه این کاره ، پس چرا برای زندگیش و خرج و مخارجش ، بازی نمیکنه؟! خیلی دوست دارم اون صورت براقشو توی صفحه های بزرگ ، توی سینماها یا جاهای دیگه ببینم .
+ خوانندگی رو دوست داری ؟!
- اوه خب حدیس میزنم بتونم بخونم ولی هنوز اعتماد به نفس بالایی ندارم واسش.
+ دوست داری یه روز کارائوکه* انجام بدی ؟ مثلا وقتی حس کردی اعتماد به نفس لازمشو داری؟!
- یه روز؟! آه شاید.
خندید و یه جرعه دیگه از نوشیدنیشو سر کشید . دیدن اینکه هر چند دقیقه یکم از نوشیدنیشو میخوره (مینوشه؟!) باعث شد چیزی بگم ولی ازش پشیمون نشدم .
+ یه دفعه ای سر بکش بره پسر !! چه چیز دیگه ای واسه از دست دادن داری ؟
من قطعا اون لحظه مست بودم چون اگه هوشیار بودم به هیچ وجه کلمه پسر رو با این لحن پر از صمیمیت نمیگفتم . یجورایی خیلی عجیب بود به نظرم ولی اون ...اون به حرفم گوش کرد و این باعث شد خیلی متعجب شم :/ قبل از این که به لیوانش نگاه کنه یه نگاه سرد و خالی به من کرد . لیوانشو به لبش رسوند و یه نفس همه مایع داخلشو سر کشید . بعد از تموم شدنش دهنشو با دستش پاک کرد . خم شدم سمتش و با انگشتم به بازوش زدم :
+ ببین کی امشب مست میشه هووم؟
خندید و با سکسکه گفت :
- خ..خفه ..شو
متوجه شدم که جین خیلی سریع و راحت مست شده انگار که دفعه اولش باشه . خواستم ازش بپرسم ولی دیدم خیلی بی ادبیه و خب و کی دلش میخواد که بی ادب به نظر بیاد؟! پس ازش نپرسیدم. لبخندی زد و زمزمه کرد :
-شت تو خیلی سکسی به نظر میایی . تو خییللی آه فاکینگ هل... خیلی هاتی جیمین.
+ جین تو حتی نمیتونی منو درست ببینی اینجا خیلی تاریکه.
-. ولی فاک ...من شرط میبندم که عین چی خوبی .
خب ... اون واقعا مست بود . فقط تا چند دقیقه پیش حالش خوب بود :/ .
***
جین
•••
بهش نزدیکتر شدم . چشمام درست از هم باز نمیشدن . لعنتی من تا حالا مست نکرده بودم ولی محض رضای فاک....این خییلیییی حس خوبیه :) . اصلا شاید به خاطر اینه که الان با جیمینم . دستمو روی رونش گزاشتمو بهش نزدیکتر شدم تو صورتشو بهتر ببینم . لبخند مظطربی بهم زد . سعی کردم دقیق تر ببینم ولی چراغ های رنگارنگ و نورپردازی ها این اجازرو بهم نمیدادن .
چشمای تیره و خوشگلش هر بار که حرکت میکرد برق میزد و نور های توی سالن رو بازتاب میکرد .گونه هاش نرم و تپل به نظر میومد . پوستش سفید و صافه . لبهاش... لبهاش قرمز و توپر و درشت بود . طوری که اونهارو جمع کرده بود خیلی بوسیدنی و هوس انگیز بود . من میخواستم...نه خواستن نه من نیازش داشتم ، به اون لبها نیاز داشتم . مجبور بودم ....
پس انجامش دادم...
م..من آهه من اونو بوسیدم . با یه حس نیاز و اجبار بوسیدمش . مثل این بود که اگر اینکارو نمیکردم و یا چیز دیگه ای ، دیگه حق زندگی کردن نداشتمو نمیتونستم با خودم بخاطر زنگی کنار بیام .
م..ن من فکر نمیکرد اینطوری بشه اما وایییییی.... واقعا انتظار همچین اتفاقی رو نداشتم
ولی اون هم من رو بوسید :) .
______________________
کارائوکه* : کارائوکه کردن همون کاور کردن میشه یجورایی . در اصل یه دستگاهه که مثلا شما اون آهنگی که میخوایید حالا مال هر کسی که هست یه خواننده معروف یا هرچی اونو انتخاب میکنین بعد این دستگاه لیریک خواننده رو حذف میکنه و شما فقط موزیک بیکلام دارین . یه میکروفون هم داره و خب شما آهنگ رو میخونید دستگاه برای شما ضبط میکنه. اگه میخوایین بیشتر بدونید توی گوگل هم سرچ کنید توضیحای کامل تری هم داره .
😚💜🚶🏻♂️
CZYTASZ
At half past 10
Fanfictionجین خوشحاله که با نامجون ازدواج کرده ، البته میشه گفت خودشو خوشحال نشون میده و اصلا راضی نیست. نامجون یه الکلیه بد دهنه. به هر حال ، جین هر شب راس ساعت ده و نیم آزادی خودشو به دست میاره ، و به کلاب شبانه میره و مینوشه، جایی که میتونه هرکاری میخواد...