جیمین
•••
وقتی داشتم برمیگشتم سمت اتاقم ، جین بهم تکست داد و همین باعث شد که قلبم تند تند بزنه ، ولی وقتی که تکست رو خوندم...قبلم وایستاد.
- کمک :) ، دیگه نمیتونم زندگیمو تحمل کنممم
+ صبر کن ، منظورت چیه جین ؟- من نمیتونم
- دیگه نمیتونم
- باید برم خودمو همه چیزو تموم کنم
- شاید اونوقت همه چیز واسم بهتر شه
- همینطور واسه بقیه+ ودفففففف جین هیوونگگگ ، چراا اینجوری شدییی ، چیشدهه ، فقط بهم بگوو مشکل چیهه
+ داری خیلی نگرانم میکنی بهم بگوووو قضیه چیههه
+ جین ، جرئت نکن تکستامو نادیده بگیریی ، جوابمو بده ، حالت خوبههه؟
+ هیونگ چیشده :(- من فقط نمیتونم
× اوه این جین کیه که داری بهش پیام می...عاام حالش خوبه ؟!
تهیونگ ، یکی از هم اتاقیام ک داشت از روی شونم نگاه میکرد و پیامارو میخوند گفت.+ به نظرت حالش خوبه ؟
واسه ی..نمیدونم شابد دفاع کردن از جین داد زدم..
+ من حتی نمیدونم منظورش از " من نمیتونم " چیهه ، اونوقت چجوری میخوام کمکش کنمم:)
ترسیدم و شمارشمو گرفتم
+ فاک اَهه ، دارم بهش زنگ میزنمهمینجوری که غر میزدم اتاقو سریع ترک کردم
وقتی که گوشی رو برداشت ، میتونستم صدای یه عالمه داد و بیداد رو تو اونور خط بشنوم ولی نشناختم که این صداها برای کیه ، به جز این ، صدای هق هق های کس دیگه ای هم میومد...این..مطمعنا صدای جین بود .
+ جین! حالت خوبه..؟!!! چی شده اخه؟ چه اتفاقی افتاده..؟! بهم بگو ، هیونگ ،تروخدا . نگران شدم ، گریه نکن خببب..بیبی ! نکن ! لطفااااا...بهم بگو!..
التماسش کردم...از اینکه میدونستم یه آدم شیرین و مهربون مثل جین داره آسیب میبینه و من حتی نمیدونم چرا قلبم مچاله می شد و اشکام داشتت درمیومدن
اون بهم نمیگفت...
به نظر میرسه جین از اون دسته آدماییه که همه چیزو میریزن تو خودشون و یه ماسک " خوبم " رو صورتشونه . حتی وقتی خوب نیستن-_-خوب بودن " کاملااا یه دروغه "
اخرین صدایی که شنیدم ، صدای داد اون شخص مرموز پشت خط ، صدای کوبیده شدن شیشه مشروب ، و صدای جیع گوش خراشی از سمت جین بود و بعدش بوق همیشگی که بعد از قطع تماس پخش میشه...
وات د فاک...چه اتفاقی واسه جین افتاده ؟!
————————————————————————
جین
•••
قبل از این که نامجون با بچه جدیدمون " هی رین " برگرده خونه ، به جیمین تکست دادم . این تنها کاری بود که میتونستم به انجام دادنش فکر کنم . من فقط دیگه نمیتونم نامجونو گوه کاریاشو تحمل کنم.
![](https://img.wattpad.com/cover/247328619-288-k471557.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
At half past 10
Fiksi Penggemarجین خوشحاله که با نامجون ازدواج کرده ، البته میشه گفت خودشو خوشحال نشون میده و اصلا راضی نیست. نامجون یه الکلیه بد دهنه. به هر حال ، جین هر شب راس ساعت ده و نیم آزادی خودشو به دست میاره ، و به کلاب شبانه میره و مینوشه، جایی که میتونه هرکاری میخواد...