•8•

107 28 0
                                    

جیمین

•••

وقتی داشتم برمیگشتم سمت اتاقم ، جین بهم تکست داد و همین باعث شد که قلبم تند تند بزنه ، ولی وقتی که تکست رو خوندم...قبلم وایستاد.

- کمک :) ، دیگه نمیتونم زندگیمو تحمل کنممم
+ صبر کن ، منظورت چیه جین ؟

- من نمیتونم
- دیگه نمیتونم
- باید برم خودمو همه چیزو تموم کنم
- شاید اونوقت همه چیز واسم بهتر شه
- همینطور واسه بقیه

+ ودفففففف جین هیوونگگگ ، چراا اینجوری شدییی ، چیشدهه ، فقط بهم بگوو مشکل چیهه
+ داری خیلی نگرانم میکنی بهم بگوووو قضیه چیههه
+ جین ، جرئت نکن تکستامو نادیده بگیریی ، جوابمو بده ، حالت خوبههه؟
+ هیونگ چیشده :(

- من فقط نمیتونم

× اوه این جین کیه که داری بهش پیام می...عاام حالش خوبه ؟!
تهیونگ ، یکی از هم اتاقیام ک داشت از روی شونم نگاه میکرد و پیامارو میخوند گفت.

+ به نظرت حالش خوبه ؟
واسه ی..نمیدونم شابد دفاع کردن از جین داد زدم..
+ من حتی نمیدونم منظورش از " من نمیتونم " چیهه ، اونوقت چجوری میخوام کمکش کنمم:)
ترسیدم و شمارشمو گرفتم
+ فاک اَهه ، دارم بهش زنگ میزنم

همینجوری که غر میزدم اتاقو سریع ترک کردم

وقتی که گوشی رو برداشت ، میتونستم صدای یه عالمه داد و بیداد رو تو اونور خط بشنوم ولی نشناختم که این صداها برای کیه ، به جز این ، صدای هق هق های کس دیگه ای هم میومد...این..مطمعنا صدای جین بود .

+ جین! حالت خوبه..؟!!! چی شده اخه؟ چه اتفاقی افتاده..؟! بهم بگو ، هیونگ ،تروخدا . نگران شدم ، گریه نکن خببب..بیبی ! نکن ! لطفااااا...بهم بگو!..

التماسش کردم...از اینکه میدونستم یه آدم شیرین و مهربون مثل جین داره آسیب میبینه و من حتی نمیدونم چرا قلبم مچاله می شد و اشکام داشتت درمیومدن
اون بهم نمیگفت...
به نظر میرسه جین از اون دسته آدماییه که همه چیزو میریزن تو خودشون و یه ماسک " خوبم " رو صورتشونه . حتی وقتی خوب نیستن-_-

خوب بودن " کاملااا یه دروغه "

اخرین صدایی که شنیدم ، صدای داد اون شخص مرموز پشت خط ، صدای کوبیده شدن شیشه مشروب ، و صدای جیع گوش خراشی از سمت جین بود و بعدش بوق همیشگی که بعد از قطع تماس پخش میشه...

وات د فاک...چه اتفاقی واسه جین افتاده ؟!

————————————————————————

جین

•••

قبل از این که نامجون با بچه جدیدمون " هی رین " برگرده خونه ، به جیمین تکست دادم . این تنها کاری بود که میتونستم به انجام دادنش فکر کنم . من فقط دیگه نمیتونم نامجونو گوه کاریاشو تحمل کنم.

At half past 10Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang