صبح که از خواب بیدار شد میتونست عطر خوب پنکیک رو حس کنه.
جابجا شد و خمیازه کشید.
آروم چشماشو باز کرد ، اینجا کجا بود؟
با یاد اوریه اینکه دیشب به خونه ی سهون اومده پتو رو کنار زد و بدنشو کش آورد.
سهون تو تخت نبود و احتمالا در حال آشپزی بود.
چون بدجور بوی چیزای خوشمزه میومد.از اتاق بیرون رفت و با چشمای خوابالو به دنبال سهون گشت.
آروم وارد آشپز خونه شد ولی سهون که در حال برگردوندن پنکیک ها بود اصلا متوجه نشد.
از پشت بهش نزدیک شد و سرشو به کتف سهون تکیه داد.سهون که متوجه حضور جونگین شد لبخند مهربونی زد و همونطور که با پنکیکا مشغول بود پرسید : صبح بخیر شکلات.
سرت درد نمیکنه؟+نه.
سهون آخرین پنکیکو تو ظرف گذاشت و سمت جونگین برگشت.
تو آغوشش فرو برد و نفس عمیقی کشید : خوب خوابیدی؟+اوهوم ، بوی خیلی خوبی میدی سهون.
سهون لبخند محوی زد : بوی پنکیکه ، برو بشین سر میز تا پنکیکارو بیارم.
جونگین هم مثل بچه های حرف گوش کن از آشپز خونه بیرون رفت و بعد از شستن صورتش سر میز با سهون نشست.
صبحونشونو در آرامش خوردن البته بیشتر تایم رو جونگین داشت از دسپخت سهون تعریف میکرد ، یکم هم تو ذهنش خودش رو بخاطر دستپخت افتضاحش سرزنش میکرد.
بخشی از تایم رو هم غر زد برای اینکه امروز به کالج نرفتن و کاملا تابلوعه که باهمن.سهون هم با عشق هم به تعریفاش و هم به غرغراش گوش میداد و موقع حرف زدناش به لبش خیره میشد.
بعد از صبحونه جونگین روی مبل نشست و سهون هم پیشش اومد ، یه جورایی هیچ کاری نداشتن که انجام بدن اما از کنار هم بودن لذت میبردن.
موبایل جونگین زنگ خورد و جواب داد.+بله مام؟
: کجایی جونگین سریع بیا خونه...
+اتفاقی افتاده؟
: پسر عموت اومده و احتمالا اگه زودتر نیای با اینهمه آلودگی صوتی کرمون میکنه.
+الان یعنی باید حتماً بیام؟
من امروز از کالج جیم زدم که وقتمو با دوستام بگذرونم.+فک کنم جیم زدنت باعث بشه وقتتو با تهیونگ بگذرونی!
+ولی...
: حرف نباشه جونگین سریع بیا خونه.
گوشی قطع شد و جونگین با اعصاب خوردی سرشو تو کوسن روی مبل فرو برد.
سهون از مکالمه میتونست بفهمه که جونگین باید بره ولی کجا و برای چی رو نمیدونست.
_چی شده شکلات؟
جونگین سرشو از کوسن بیرون اورد : مامانم میخواد که برم خونه...
پسر عموم اومده و باید برم پیشش.
YOU ARE READING
𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎
Fanfiction𝙽𝚊𝚖𝚎 : 𝚜𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎 : 𝚔𝚊𝚒𝚛𝚒𝚜 , 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒(𝚖𝚊𝚒𝚗) 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎 : 𝚜𝚌𝚑𝚘𝚘𝚕 𝚕𝚒𝚏𝚎 , 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 , 𝚜𝚖𝚞𝚝 𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝚖𝚎𝚛𝚕𝚒𝚗 *** سهون استاد کالج بزرگِ سئول ، یک استاد دانشگاه جدی در کره ، تو...