قهوشو تحویل گرفت و به دفتر معلما برگشت.
شنیدن این گفت و گو باعث شد سردرگمیه بوسه ی دیشب بیشتر هم بشه.
چون احتمال اینکه جونگین بدون حس این بوسه رو انجام داده باشه از بین رفت.
اون بوسه چه کم چه زیاد با حس همراه بود و این سهونو بهم ریخته بود.
باید با یکی حرف میزد و بهترین گزینه چانیول بود.به اطراف نگاه کرد و با پیدا کردن چانیول گوشه ی دفتر معلمین صداش زد.
چانیول با دیدن چهره ی سردرگم سهون سریع پیشش اومد.÷چت شده چرا اینجوری داغونی؟
سهون با استرس گفت : دیشب یه اتفاقایی افتاده.
چانیول با کنجکاوی کنار سهون نشست : چیشده؟
_دیشب...
از گی بار با گوشیه جونگین به من زنگ زدن.همین جمله کافی بود که چشمای چانیول از حدقه بیرون بزنه.
سهون ادامه داد : گفتن مست کرده و میخوان بارو ببندن ، رفتم دنبالشو بردمش خونه ولی...÷ولی چی سهون؟
_جونگین منو بوسید!
چانیول سرشو خم کرد به جلو : دقیقا کودوم ناحیه رو؟
سهون جدی ادامه داد : لب.
چانیول با صدای بلند داد زد : چیییی؟
توجه بقیه معلم ها بهشون جلب شد و باعث شد سهون چانیولو با اخم نگاه کنه.
چانیول به معلما اشاره داد که مشکلی نیست و به کار خودشون برسن ، بعد با تعجب رو به سهون برگشت : یعنی چی که بوسیدت؟
_مست بود ولی بوسید دیگه!
ولی این جریان امروز پیچیده تر شد.÷امروز چیشد؟
_داشت با یکی از دخترا حرف میزد.
دختره پرسید به استاد سهون احساس داری؟ جونگینم گفت نمیدونم.
اوضاع هر لحظه داره پیچیده تر میشه و فکرمو مشغول میکنه.چانیول خودشو جمع کرد و جدی گفت : شاید از این حرفم بهت بر بخوره ولی...
توهم به پسره احساس داری!سهون ایندفعه انکار نکرد ، نمیتونست انکار کنه.
_کل دیشبو بیدار بودم داشتم بهش فکر میکردم ، این چند وقت هربار که چشمامو بستم جونگینو دیدم.
÷خب به یه نتایجی باید رسیده باشی مگه نه؟
سهون به اطراف نگاه کرد و آروم گفت : من به جونگین یه احساسایی دارم!
چانیول از لحن سهون فهمید که قبول این حس براش سخته.
÷حالا میخوای چیکار کنی؟
بهش میگی؟+نوچ ، بهش نمیگم.
هنوز از احساسم مطمئن نیستم.÷پس... میخوای چیکار کنی؟
_صبر میکنم تا وقتی که مطمئن بشم.
÷از چی میخوای مطمئن بشی؟ تو کی خوب میدونی بهش حس داری!
YOU ARE READING
𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎
Fanfiction𝙽𝚊𝚖𝚎 : 𝚜𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ 𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎 : 𝚔𝚊𝚒𝚛𝚒𝚜 , 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒(𝚖𝚊𝚒𝚗) 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎 : 𝚜𝚌𝚑𝚘𝚘𝚕 𝚕𝚒𝚏𝚎 , 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎 , 𝚜𝚖𝚞𝚝 𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝚖𝚎𝚛𝚕𝚒𝚗 *** سهون استاد کالج بزرگِ سئول ، یک استاد دانشگاه جدی در کره ، تو...