"It is impossible to defeat him"

909 238 57
                                    

صبح جونگین و شیومین با فریاد های مامان جونگین از خواب بیدار شدن و به کالج رفتن.
بعد از سر زدن به دوستاشون ، هر کدوم به کلاس خودشون رفتن.
جونگین سرجاش نشست و با خستگی به صندلیش تکیه داد.

×تو حالت خوبه؟

لیسا هم توجهش به صورت خسته ی جونگین جلب شد : وااوو حسابی داغونیا...

+دیشب یکم زیادی تمرین کردیم ، دستامم درد میکنن.

×متاسفانه هیچ کمکی نمیتونم بکنم.

: قبل از بردنتون به مسابقه یه زنگ داریم ، یکم میتونی استراحت کنی.

+امیدوارم.

همون لحظه استاد اوه وارد کلاس شد.

_ صبحتون بخیر بچه ها.

همه ی دانشجوها صبح بخیر بی حالی گفتن.

_ بی حال نباشید ، زنگ اوله و زیست جانوری دارید.

جونگین ناگهان به پشت برگشت و به میز کریس نگاه کرد ، خالی بود برای همین سر و صدای کلاس اونقدر کم بود.
منبع صدای کلاس نیومده بود.

استاد اوه حضور و غیاب کرد و بعد درسو شروع کرد.
وقتی درس رو به یه جایی رسوند شروع کرد به دوره ی همون بخش.
سوال میپرسید و دانشجو ها دستاشونو بالا میبردن.

به سمت جونگین برگشت و سوالی ازش پرسید ، جونگین هم بدون اتلاف وقت جواب داد.

_تو که جوابو بلدی چرا دستتو بالا نمیبری؟

+به دو دلیل ، خسته میشم که تمام مدت دستمو بالا نگه دارم چون همشونو بلدم.
و اینکه امروز دستم درد میکنه انرژیمو واسه ی مسابقه ذخیره میکنم.

سهون خشک به جونگین نگاه کرد : خیلی حاضر جوابی.

+مگه چی گفتم ، دلیلم بود دیگه.

_خیلی خب. آفرین.
در زده شد و کریس وارد کلاس شد ، به استاد سلام کوتاهی کرد و سر جاش نشست.

سهون کتابو بست و گفت : درس امروزتون تموم شد ، کریس فراموش نکن که از یکی از بچه ها درسو بپرسی و یادش بگیری ، امیدوارم مجبور نشم از بین بچه ها برات معلم انتخاب کنم.
نگاهشو از کریس گرفت و رو به دانشجوها گفت : از اونجایی که هنوز تایم دارید راجب مسابقه ی امروز حرف بزنیم ، کیا شرکت میکنن؟
کریس دستشو بالا برد و جونگین فقط گفت : منم هستم.

_ دستت درد میکنه چطور میخوای مسابقه بدی؟

+با یکم درد ، دیشب زیاد تمرین کردم.

یکی از دخترا پرسید : استاد شما هم میاید؟

_ البته ، همه ی معلما میان ، به عنوان تماشا چی.

جونگین پوزخندی زد که خودش معنیشو میدونست.
زنگ خورد و با اتوبوس دنبال دانشجو ها اومدن ، بیشترشون تماشاچی و بعضیهاشون بازیکن بودن ، قرار بود از دانشگاه های دیگه هم بازیکن بیارن.

𝚂𝚎𝚌𝚛𝚎𝚝 𝚕𝚒𝚏𝚎Where stories live. Discover now