هی گایز لازمه اولش باهاتون صحبت کنم!
امکان داره این پارت کمی گیج کننده باشه.
اما این لازمه ی این پارته! بدونین که تعداد نفرات این پارت زیاده و توی حرف هم دیگه میپرن..
ما به هیچ حیوانی توهین نمیکنیم مخصوصا سگ
اما توی جنگ اینجوری بوده و فحش هاییی از این قبیل زیاد استفاده میشده سووو..
بریم ببینینم زین و لوییمون کجان؟
______________________"هند/پاکستان اکنون"
صدای خش خش بی سیم به گوش میرسه!
_از جنگل به سمتمون شلیک میکنن، آتش دشمن از سمت راست ماست ، تکرار میکنم از سمت راست ما
"صدا بعد از کمی قطعی باز به گوش میرسه"
_از "کالنچر 6" به "آلفا"
_عجله کنین، این بدترین وضع ممکنه بچه ها "تمام"
_اطلاعتی از سمت راست داری؟
"صدای بیسیم باز هم قطع میشه و دوباره وصل میشه"
آلفا :کالنچر، جواب منفیه
_حرکت کن
_"ولف" هستم واحد 88 داخل اون مسجده
وقتی به سمتشون میریم بهمون شلیک میکنن.
.
."در طول جنگ جهانی دوم، تانک های آمریکایی، انگلیسی، شوروی، از نظر قدرت و تسلیحات از تانک های پیشرفته آلمانی ضعیف تر بودند"
"خدمه تانک انگلیسی، از شکست های گیج کننده در مواجهه با ماشین های قوی دشمن، رنج میبردند"
.
."صدای بیسیم دوباره به گوش میرسه"
_جواب بده .. جواب بده
_صدام رو میشنوی؟ صدام رو میشنوی؟
.
."It is april 1942"
"نیرو های متفقین در قلب هند جلوی آلمان های نازی میجنگند درحالی که با شدیدترین مقاومت مواجه اند"
"در ناامیدی هیتلر دستور جنگ کامل را داد و خواستار گروگان گیری زنان و بچه ها شد"
...
هوای گرگ و میش اول صبح اپریل .. نسیم خنک و آرامی میوزد
تک مردی سوار بر اسب سفیدی آرام آرام و به سمت تانک های سوخته و جنازه های مرده حرکت میکند
درختان به آتش کشیده شده ی سمت راست دارای حرارت زیاد است و چشم های هرکسی را به خود خیره میکند
مرد آرام و بیخیال در حالی که احساس قدرت و بی باکی میکند سوار بر اسب از روی جنازه و از کنار تانک هایی که چند ساعت میش متعلق با آدمی زنده بود میگذرد، خون های قرمز سرتاسر چمن ها ریخته شده است
بوی آتش و دود و گازوئیل به مشامش میرسد و پوزخندی عمیق بر روی لبهایش مینشیند
چشمانش در غرور و تکبر کور شده و آدمی را که از بالای تانک به سمتش میپرد را نمیبیند و قبل از انجام هرگونه دفاعی مرد چفیه پوش با پیچ گوشتی توی دستش گردنش را میدرد و خون سیاه و کثیفش رو جاری میکند. خون از گردنش بیرون میجهد و حالا او هم به تعداد جنازه های آن تپه اضافه میشود
YOU ARE READING
GHOSTS OF WAR [Z.M,L.S]
Historical Fictionیک روز وقت دارین تا خوب و درست حسابی با خانواده هاتون خداحافظی کنید، یادتون باشه معلوم نیست کی به خونه بر میگردید و یا "اصلا برگشتی در کار باشه یا نه، اونجا جنگه!! ZIAMMAYN,❤💛LARRYSTYLINSON💙💚