"واواو چقد ارکید تغییر کرده! نمیتونم اصن بفهمم ایناا چی هستن"
حرفمو زدم و با یه ذوق شوقی توی چشمام دور دستگاه ارکید رو اسکن کردم."اره برای منم جدیده چند سال میشه نیومدم"
اون هم حرکات من رو تکرار کردم"وایی چه خفنه من میخام اونو امتحان کنم!"
دست جیمین رو کشیدم به سمت دستگاهی که باید توپ های بسکتبال رو داخل تور مینداختیم و تا میتونستیم امتیاز جمع میکردیم."خب پس بیا ببینیم کی بهتره"
با یه پوزخندی استیناش رو بالا کشید.نتیجه شم این شد ک جیمین من رو برد و خب من خیلی ناراحت شدم چون مهارت زیاااادی تو مدرسه داشتم ولی مث اینک این چند شاله استعدادم پوچ شده از بس فیک خوندم.
و منم الان با قیافه شل ول وایساده بودم و ب مانیتور زل زده بودم. تونستم صدای خنده جیمین و لمس شدن گردنم توسط دستش رو احساس کنم.
"اوکی حالا ک ناراحتی چطوره ک برات ی چیزی بگیرم؟ چی میخوای؟"
اون ازم پرسید و من رو برگردوند ک ب صورتش نگاه کنم. چشامو چرخوندم و ب یه عروسک پاندای کیوت برخوردم.من هنوزم انقد بی احساس نشده بودم یذره هم میتونستم دختری کنم برا خودم نه"اون"
با تموم کردن حرفم پاندا رو با دستام نشون دادم که باعث شد جیمین ب سمت اون ارکید بره و سکه رو داخل بندازه
بعد ی یاز تلاش موفق به گرفتن پاندا نشد"نههه"
ناله کوتاهی کردم"فاک"
دستش رو لای موهاش کشید ولی بازم تسلیم نشد و سکه ی دیگه ای انداخت و بازم باخت."فاک این ماشین گند"
من گفتماون کیف پولش رو در اورد و دید ک فقط ی سکه بیشتر نداره و با صورت خجابت زده بهم زل زد و زمزمه کرد
"من خیلیی مناسفم ولی اگ اینبارم نشد اگ بخوای ی چیز دیگ برات بخرم"
با دقت بیشتری رو دکمه ها زد و با ی تلاش دیگ تونست ک پاندا رو بگیره."هورااااا"
اونقد خوشحال شده بودم ک نفهمیدم چکار دارم میکنم و فوری بغلش کردم و اونم دستاش رو دور کمرم انداخت.بعد ازینکه فهمیدم تازه چ گهی خوردم فوری اومدم ازش جدا شم ک دیدم اون منو سفت گرفت و من تعادلم رو از دست دادم و باعث شد اون رو زمین بیفته و منم باسنم رو قشنگ رو پای اون حس کنممیتونستم خجالت کشیدنش رو بفهمم که گونه هاش قرمز شده بود منتها من از اون بدتر بودم و عین لبو شده بودم تا اینکه اون پاشد و پاندا رو از اونجایی ک عروسکارو دریافت میکنیم برداشت و ب من داد.
"م..ممنون"
و منم از پاندا ب عنوان وسیله ای برای قایم کردن صورتم استفاده کردم.اون پوزخند زد و پاندا رو از روی صورتم کنار برد.
"جذابیت صورتت رو قایم نکن"
منم عصبانی شدم و با پاهام زدم وسط پاش
"خفه شو"داشتم میرفتم که دستاش رو دور کمرم حس کردم
"وایسا منم بیام عشقم"(ووت و کامنت یادتون نره❤️✨🍓)
KAMU SEDANG MEMBACA
[𝐖𝐢𝐟𝐢-𝐩𝐚𝐬𝐬𝐰𝐨𝐫𝐝]ʲˡᵐˡᵑ
Fiksi Penggemarخلاصه : دختری که اینترنت خونه اش قطع میشه و به رمز وای فای همسایه بغلیش ، پارک جیمین احتیاج داره؛ ولی جیمین که همینجوری رمزش رو بهش نمیده. -استریت جیمین -جو هورنی -دختر قحطی زده 😂 -ترجمه شده توسط خودم 🌝 -کردیت trashjar