سلام...خوش اومدین به "لاو بیاوند د گلکسی"
این پارت برای من مهم ترین پارت این بوک هست و خواهد بود...پس بیاین با هم شروعش کنیم.
لاو بیاوند، داستان سه تا عشق حقیقیه...
یا بهتره بگم بوده.
با شخصیت هایی که بی شک بخشی از روح نویسنده اش، یعنی آیلین، بودن.
اما دیگه نیست...نیستن....
لاو بیاوند، دیگه فقط و فقط داستان آیلینِ
آیلین...کسی که من نمیشناختمش، حتی یکم.
ولی با چپتر به چپتر داستانش خندیده بودم، حرص خورده بودم و اشک ریخته بودم.و بعد از اون...فقط منتظر موندم.
تا وقتی که بعد از کلی داستان آپ شد و من با هیجان نوتیفیکیشن اش رو باز کردم و خوندم و خوندم و دوباره خوندم وهیجانم تبدیل به اشک شد که میریخت.
قلبم فشرده شد...مثل قلب های خیلی از شما ها.
ولی بین اون کلمات، یه چیزی توجهم رو جلب کرد.حرف سوگند، که گفته بود دوست داره داستان آیلین رو تموم کنه، فکرم رو مشغول کرد.
فکر کردم به اینکه
خوبه...چون که لاو بیاوند لیاقت تموم شدن رو داره
موضوعش داستانش شخصیت هاش...کم پیدا میشن توی واتپد و حیفه بی پایان بمونن
آیلین هم همینطور...لیاقت در یاد ها موندن با داستانی کامل شده رو داره
و الان...
بعد از 2 سال...من اینجام و قراره با اجازه ی سوگند، داستان زندگی شخصیت هایی که توسط آیلین ساخته شده بودن رو همونطور که خودش در نظر داشت، به نهایت برسونم.
و امیدوارم که شما دنبال کننده های این داستان رو همراه و درکنار خودم داشته باشم.
لاتس آو لوو...مهرآ:)
YOU ARE READING
love beyond the galaxy
Fanfictionin memory of @eileenmonro به یاد آیلین 🖤 _______ larry+ziam مسئولیت کسب این افتخار بر دوش شماست... علم،کشور و دنیا به شما مدیونند. و این وظیفه شماست... کره ی زمین و هر چیزی که دوستش دارید رو ترک کنید...
