bailemos

▪︎|part 5|▪︎

اما الان یه عمارت مدرن و خیلی زیبا روبروم بود، لحظه ای مات دارک ورلد شدم.

دارک ورلد یا همون خونه کوکی

ورودم به خونه رهبران وحشی خوناشام ها کار درستیه؟

تو افکار خودم بودم که صداشو با فاصله چند سانتی از گوشم شنیدم

+ انقدرم ترسناک نیس که ماتت برده پیشی.

از شنیدن صداش موهای تنم سیخ شد، سعی کردم به خودم مسلط باشم و ازش فاصله گرفتم، بعد برگشتم و بی حس نگاهش کردم و لب زدم:متاسفانه جای اینکه بترسم به این فکر میکردم عمارت قشنگیه، چند؟

تعجب رو تو چشاش دیدم، پوزخند ریزی زد و به داخل عمارت راهنماییم کرد.

داخل عمارت هم عینه بیرونش دکوراسیون کاملا سیاه و مدرنی داشت.

کی گفته مشکی رنگ دلگیر کننده ایه؟
اینجا زیادی قشنگ نیس؟

حال کاخ دارک ورلد که هرکی از راه میرسه میره توش لم میده.

روی کاناپه لم دادم و حوصله هیچکس و هیچ چیزو نداشتم، ناسلامتی یکی از نزدیکانم عملا به بدترین شکل ممکن مرده.

تو فکر بودم ک حس خیسی رو گردنم باعث شد از جا بپرم و با ترس برگشتم، ومپایری که چند ساعت پیش تو دفترم اروم کوکی بادوم زمینی میخورد اما حالا تحریک شده ، دندوناش بیرون زده بود.

اوووم جی هوپ تشنه

خشک شده نگاهش میکردم که دستم کشیده شد به سمت پله ها و رو به اون دندون بیرون زده عوضی داد زد: جی هوپ پوزه بند نبندم براتا مواظب خودتو دندونات باش...

توی اتاقی هلم داد بدونه اینکه نگام کنه گفت:از اون کمد پشت سرت لباس بر میداری، فقط لباسای منو میپوشی جیمین.

با داد تکرار کرد: فقط لباسای من

بدنم لرزید ، لب زدم:اونوقت چرا؟

با غیظ جواب داد:چون نمیفهمی خونت شیرینه ، خونت از نوع خونای کم توی آسیا و بسیار گرونه، درنتیجه پرطرفدار ، لباسای منو میپوشی چون بوی ومپایر اصیل که از قضا جئون جونگ کوک لیدر ومپاس اصلا مورد علاقه درنده های تشنه نیس...

اتاق کوکی

به فکر دریده نشدنم بود؟
پس اسمش جونگ کوک بود.

بی توجه بهش با پررویی رفتم توحمام اتاقش و دوش گرفتم و با حوله سیاهش تنمو خشک کردم، چرا گفت بوش مورد علاقه بقیه نیس؟ بوش میتونه منو به راحتی بکشونه تو دوره هیتم.

اومدم بیرون که دیدم تو بالکن اتاقش درحال سیگار کشیدنه و روی زمین کنارش تعداد زیادی کیسه خون خالی شده،پس اونم تشنه خونم شده بود که انقدر خون خورده بود.

از کلازتش چند تا لباس برداشتم اما انگار اینا برا خودشم بزرگ بودن چه برسه برا من!عملا تو تنم لباسا گریه میکردن و از شونم آویزون بودن.

بی توجه بهش رو تختش دراز کشیدم، سعی کردم بخوابم اما بوی لباساش...

حمام اتاق کوکی

(جونگ کوک)
بوی تن خیسش توی اتاق پیچیده بود که سریع رفتم توی بالکن و عملا خودمو با خونای درجه یک خفه کردم اما اینا خون اون نبودن.

هوای سرد هم تاثیری روی این هوس لعنتیم نداشت.
اومدم داخل اتاق که دیدم روی تختم خوابش برده اما دیگه حالت انسان وار نداشت، گوشاش بیرون زده بود پس حتما دمش هم درومده،
اومم تبدیل ناقصه، یعنی کاملا به گربه تبدیل نمیشه مثل دوستش، این صحنه برام به شدت جذاب بود، اما چیزی که عجیب بود ، بوی جدیدی بود که تو اتاق پیچیده بود...

یه ادیت مولایی از کوکی ومپایر
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
اقا من عکس همه چیزو دارم میزارم اوکیید؟یا نزارم؟