▪︎|part 11|▪︎

2K 352 42
                                    

گفتم:حالا کی قراره لفظه غیر رسمی رو از پشت نسبتم به خودت برداری؟

با مکث و لبخند خبیث جواب داد: اووووم بهش باید فکر کنم شاید فردا شایدم هیچوقت.

کفرم درومد از دستش اما چیزی نگفتم و به دارک ورلد رفتیم.

تا از ماشین پیاده شد بی توجه به هر چیزی به سمت اتاق دوستش پرواز کرد ، که بوی هیت با دماغم خورد.
با سرعت تو صدم ثانیه رفتم جلوش و گفتم : نرو الان وقتش نیس.

با عصبانیت گفت:اونوقت چرا؟

+ چون تو هیته و تنها نیس، تو رگاش خون یه ومپ غیر اصیلم هست ، تو برو استراحت کن منم از نامجون و جین و جی هوپ گزارش این تایمو بگیرم. برو پیشی ، برو بزار رفیقت با یکی از وحشی ترین ومپایرا تنها باشه.

با بی میلی راهشو به سمت اتاقم رفت.

منم رفتم تو پذیرایی و زمزمه کردم: جلسه داریم.

که همشون اومدن و زمزمه شوگا که گفت: بکش بیرون این یه بارو از ما.

پوزخندی زدمو گفتم: ساحره میاد دم اتاقت ورد بخونه صداتون بیرون نیاد همرو هورنی کنید.

رو به جین گفتم: خب تکلیف گرگینه ها خائن؟

با ارامش به همسرش نگاه کرد و جواب داد: حقشون کف دستشونه.

جدی گفتم: همه تاکید میکنم همه باید از بلایی که سر خائنین من اومد و بدونن !مرخصید ، عمارتو تخلیه کنید، استراحت کنید، بار مهمی داریم که به زودی میرسه برا ساپورتش انرژتونو جمع کنید.

رفتم تو آشپزخونه و از غذاهای که خدمه آماده کرده بودن برای شام براش بردم ، به اتاقم که رسیدم بوی خون تازش، بوی بدن حمام رفتش، بوی هیت تازه رفع شدش دیوونم کرد.

صدای آهنگ آرومی میومد.

درو باز کردم که دیدم در حال رقصیدنه توی نور قرمز و کم اتاقم، به بدن نرم و سفیدش تو لباس بزرگ من پیچ و تاب میداد و میرقصید، حواسمو از دنیا کند و محوش شدم.

He is a fucking angle
این تنها چیزی بود که تونستم زمزمه کنم.

و اون با بایلموس بدنشو تکون میداد،وقتی چرخ زد با من که جلو در اتاق سینی بزرگ به دست محوش شدم نگاه کرد.

لبخندی زد و گفت: چرا اونجا وایسادی؟

به خودم اومدم و گفتم: محو دوست پسر فعلا غییییییر رسمیم شدم که اگه رسمی بود الان رو تخت بود.

با خجالتی که ندیده بودم ازش گفت: اره خیلی گشنمه.
خندم گرفت خیلی کیوت بحثو عوض نکرد؟

کابل گرفته گفتم: بایلموس؟

آهنگ خاطره انگیز جیمینی

اسمش لبخند براش ساخت: توس اسپانیا با این آهنگ میرقصیدم کنار خیابون فقط برای تفریح و حال خوب، که یه عکاس کره ای با شنیدن این اهنگ با اینکه مسیرش نبود وارد اون خیابون شدو از من عکس گرفت، چند وقت بعد توی کره دوستم بر ملاقات باهام توی یه گالری قرار گذاشت.

اونجا با هم حرف میزدیم که دیدیم جمعیت یه جا جمع شدن، رفتیم اون تابلو رو ببینیم که عکس من بود و این بود شروع همه چیز بین منو تهیونگ.

اونجا با هم حرف میزدیم که دیدیم جمعیت یه جا جمع شدن، رفتیم اون تابلو رو ببینیم که عکس من بود و این بود شروع همه چیز بین منو تهیونگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
آی اسپا دارین؟

bailemosWhere stories live. Discover now