▪︎|part 10 |▪︎

2K 380 106
                                    

نامجون و نیرو ها قتل عام راه انداخته بودن.

تو زیرزمین فاکی خونه لیسا دنبال تهیونگ عزیزم میگشتم که دیدمش تو بغل بکهیون بود و داشت از موچ دست بک خونشو میک میزد.

خونم به جوش اومد!!!

هم برای اینکه انقدر آسیب دیده که نیاز به خون خوناشام برای ترمیم سلامتیش داره هم برای اینکه اون خوناشام لعنتی من نیستم و الان از خون بک با بی میلی نوشید.

دست بک رو گرفتم، بسه، خودمم میتونسم اینکارو بکنم.

با تعجب گفت: قطعا دوست چند ساله من ترجیح میده خون رفیشو بخوره تا یه غریبه که تازه دستش بو خون لیسا رو میده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با تعجب گفت: قطعا دوست چند ساله من ترجیح میده خون رفیشو بخوره تا یه غریبه که تازه دستش بو خون لیسا رو میده.

رگام برجسته شد از عصبانیت ، چشام قرمز و دندونای نیشم بیرون، اون توله گربه مااااله من بود این چی میگه؟ با کی کار داره؟

خواستم بهش حمله کنم که تهیونگ پرید جلوشو
خواستم کنارش بزنم که تبدیل به یه گربه ملوس شد و پرید رو گردنم و چنگی به چشم انداخت.

با شوک چنگ و تبدیل شدنش به خودم اومدم و گربه ملوسمو تو بغلم کشیدم و نوازش کردم و رو به بک گفتم: اره رفیقشو به غریبه ترجیح میده اما به صاحبش نه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با شوک چنگ و تبدیل شدنش به خودم اومدم و گربه ملوسمو تو بغلم کشیدم و نوازش کردم و رو به بک گفتم: اره رفیقشو به غریبه ترجیح میده اما به صاحبش نه.

بی توجه به بقیه و مجازات خائنین که البته گرگینه ها فقط باید دستگیر میشدن و منتظر جین برای تصمیم مجازاتشون میموندیم، گربه لوس در حال میومیو گفتن به بغل سوار ماشینم شدم و خواستم رو صندلی کنار راننده بزارم، که نزاشت و ازم بالا اومد و چشم زخم شدمو لیسید.

توی دلم غوغایی بپا شد.
برای زخمی که خودش باعثش بوده درمانه...

(جونگ کوک)

برگشتم ببینم که کی بغلم کرده که با جنی فاکی چشم تو چشم شدم، شستم خبر دار شد که حضورش برنامه ریزی شدست و میخوان از لیسا دورم کنن.

به عقب هولش دادم که مقاومت کرد از پشت گردنم صدای غرش یه توله گربه عصبی اومد که جنی تعجب کرده عقب کشید، جیمینم با ابهت خاص خودش جلو اومد و لگدی تو صورت جنی کوبند و انداختش زمین.

اروم زمزمه کردم: جووون نه بابا چه گربه وحشی دارم.

چپ چپ نگاهم کرد و گفت: فعلا شما ساکت نوبت جر دادن توام میرسه.

ذوق زده به کاراش نگاه میکردم، که با جدیت پاش لب گردن جنی بود گفت: دلیل فوق قانع کنندت برای بغل کردن دوست پسر غیر رسمیم.

نمدونستم بمیر برای غیرتی شدنش یا عصبی شم برای کلمه غیر رسمی.

جیمین یه هیبرید بود اما جنی یه دورگه عوضی که خیلی باید زورش بیشتر باشه.

جنی خواست حرف بزنه که جی هوپ با بیخیالی گفت: اسکل فکر کرده با اغواگری میتونه حواس کوکی رو پرت کنه و برا خودشون زمان بخره.

جیمین با فشار بیشتری به قفسه سینه جنی آورد و گفت : برای اینکه بوی سولمیتمو میدی بکشمت با برای دست به کوکیم زدن ؟

من که فقط مات و مبهوت ابهت و جدیت جیمین شدم.
جی هوپ جنیو برداشت برد و منم جیمین وحشیمو بغل کردن و اونم بد غلغی میکرد.

تا الان جدیت کونمونو پاره کرده بودا الان لوس میکنه خودشو.

چقدر خوبه که برداشت بدی نکرد و انقدر منطقیه.

چلوندمش و دم گوشش لب زدم: نمیدونسم انقدر بیبیم حسوده، حال کی قراره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چلوندمش و دم گوشش لب زدم: نمیدونسم انقدر بیبیم حسوده، حال کی قراره...
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
ماست یا خیار





bailemosWhere stories live. Discover now