bailemos

▪︎|part 4|▪︎

که دیدم بوی خون بچه گربه با بوی ومپایر وحشیم ترکیب شده ، فقط در اثر در آغوش کشیده شدن اون گربه توسط یونگی؟

یونگی حتی کمی قد کوتاه تر از اون‌ گربس اما به قدری ابهت و جذبه داره که این به چشم نمیاد.

رفتم سمتشون و سرفه الکی کردم تا دیر نشده و هوس بلعیدن خون اون پسر کار دست یونگی نداده.

اونام از هم جدا شدن ، نگاهی به گربه انداختم غمگین بود اما دیگه اثری از پرخاشی که صداشو شنیده بودم تو چهرش نبود ، بوی خونش خوب بود همیشه هیبرید ها خونای بهتری دارن اما سوییت بلاد نبود.

با جدیت خودم بهش گفتم:اسمت؟
گفت: کیم تهیونگ

گفتم: آقای کیم با یه تیم محافظ میری و هر چی کتبوی و هیبرید دیگه تو اون کافه فاکی هست جمع میکنی میاری دارک ورلد تا بقیتون پر پر نشدید مثه اون دختره!!!

جی هوپ هم  باهاتون میاد تا زودتر جمع کنید، کافه تعطیل نمیشه به طور مخفیانه فقط هیبرید ها برای چند روز اینجا مهمونن...

خواست حرفی بزنه، اعتراضی بکنه که جی هوپ جلوش سبز شد، قطعا نیازی به داد و فریاد نبود برای صدا زندش وقتی شنواییمون چند برابر انسان هاست.
یونگی به چهره تهیونگ زل زده بود که کشوندمش داخل، باید سریع تر یه فکری میکردیم.

کافه بایلموس جذاب جیمین

(جیمین)

با عصبانیت تو اتاق قدم میزدم و تهیونگ با استرس کنار در ایستاده بود و اون مردک خوناشام رو مبلم در حال کوفت کردن کوکی های بادوم زمینی رو میزم، اما انگار خیلی کلافه بود و سعی در سرگرم کردن خودش داشت.

حتی وقت عزاداری هم بهم داده نشد، درسته که به دختر خوندم وابستگی عاطفی نداشتم چون فقط تنها رابطمون در حد نجات دادنش از دست چندتا آدم نادرست و مشغول به کار کردنش اینجا بود، اما به هر حال از مردنش قلبم به درد اومد،  اونم مرگی که طبیعی نبود. مرگی که خیلی وحشتناک بود.

حالا این دوتا ازم میخوان برای اینکه مثه اون نشم برم کاخ کوفتی که اصلا نه میدونم نجاست نه میدونم برای کیه نه حتی میدونم دقیقا برای چی.

از همون هفته پیش که پای ومپایرا به این کافه باز شد حس بدی داشتم و تا اینجا هم این بود عواقبش.

بالاخره با نارضایتی و کلی گنگستر بازی با تهیونگ از کافه بیرون زدیم و سوار ماشین جی هوپ شدیم.

ویمین پیشی لعنتی و تیپشون

ماسک زدیم تا شناسایی نشیم و سه تا خودرو مدل بالای دیگه هم اسکورتمون میکردن،  جی هوپ توقع هیبرید های بیشتری توی کافه داشت اما تو این شعبه فقط منو تهیونگ بودیم و دختر خوندم که مرد...

تو افکار خودم بودم که ماشین توقف کرد، اینجا خیلی با تصورم فرق داشت، کاخ دارک ورلد از اسمش تصور یه عمارت قدیمی و ترسناک مثل فیلیما رو برای آدم داره اما الان...
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
چطورید یا نه؟