𝑳𝒊𝒍𝒚 𝑶𝒇 𝑻𝒉𝒆 𝑽𝒂𝒍𝒍𝒆𝒚 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓

Part 1

اگه دوستش داشتید ووت⭐یادتون نداره و خوشحال میشم اگه کامنتم بذارید♥☺

..............

بکهیون با دقت گزارشارو چک میکرد و چانیول پاشو روی پاش انداخته بود و توی سکوت به میز خیره شده بود و تو فکر بود.
بکهیون پرونده رو بست و روی میز انداخت.

_ متاسفانه من با این طرح مخالفم،هر چند این پروژه توی مدت کوتاه تری به پایان میرسه، اما سرمایه گذاری بیشتری برای اجرا کردنش نیاز داریم...و از همه مهم تر این که نرخ سوددهی به طور قطعی مشخص نشده و این قطعا یه ریسک به حساب میاد...

دستشو سمت فنجون قهوش برد و اونو از روی میز برداشت و دوباره به کاناپه تکیه داد.

_ مایل نیستم تو جلسه ی سهام داران شرکتم این طرح رو ارائه بدم،نظر تو چیه؟قبولش میکنی؟

چانیول هنوزم با اخم به میز خیره بود و انگار متوجه هیچکدوم از حرفای بکهیون نشده بود و بکهیون اینو فهمید.

_چانیول مشکلی پیش اومده؟!

چانیول سرشو بالا آورد و بدون ذره ای تردید تو چشمای بکهیون خیره شد و حرفشو زد.

_بکهیون،من عاشق همسرتم.

بکهیون بدون اینکه ذره ای تغییر توی چهرش ایجاد بشه فقط به چانیول خیره شده بود ، فنجون قهوه رو دوباره روی میز گذاشت و با خونسردی تکیه داد و به چانیول خیره شد.

_میدونم

«یک سال قبل»

جیون وسط جمع دوستاش ایستاده بود و سومین بطری شامپاینو باز کردو یکم از اون شامپاین گرون قیمت از بطری بیرون ریخت و همشون همزمان با خوشحالی داد زدن ، گیلاساشونو پر کرد و دوباره نشست ، سروصدای اونا تمام بارو برداشته بود اما انقدر توحال خودشون بودن که متوجه سروصدای خودشون نمیشدن ، سجونگ تقریبا مست شده بود و شروع کرد به داد زدن.

_یااا دو کیونگسو ، باورت میشه؟! ما دانشگاه قبول شدیم ، بالاخره میتونیم دوباره سئولو ببینیم.

همه به وضعیتش میخندیدن اما اون انقدر مست شده بود که چیزیو نمیفهمید.
بازوی کیونگسورو گرفت و محکم تکونش داد.

_بهم بگو که خواب نیستم و منو تو بزودی میریم سئول.

کیونگسو کلافه دست اونو گرفت و از بازوش جدا کرد و غر زد.

_بیداری سجونگ ولی دیگه خیلی مستی پاشو بریم خونمون.

سجونگ پاشو آورد بالا و محکم کوبید به رون کیونگسو و سرش داد زد.

_گمشو ، من هنوز مست نشدم میخوام بازم بنوشم.

کیونگسو خم شد و با کلافگی سرشو بین دستاش گرفت، جیون سرشو با تاسف تکون دادو گیلاسو از دست سجونگ گرفت و روی میز گذاشت.