𝑳𝒊𝒍𝒚 𝑶𝒇 𝑻𝒉𝒆 𝑽𝒂𝒍𝒍𝒆𝒚 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓

Part 19

سلاااممم من زنده برگشتم😭😂
گوشیم مرده بود الان حالش خوبه نگران نباشید😂❤
برای جبران این چندروز که منتظر موندید پارت بعدی رو زود آپ میکنم
مهربون تر از من کجا دیدید اخه😄
______________________________________

جیون توی آشپزخونه روی یکی از صندلیای دور میر نشسته بود و داروی گیاهی‌ای که آجوما براش آماده کرده بود رو مینوشید و ساکت بود.
چند روزی گذشته بود و حالا از نظر جسمی سلامتیشو به‌دست آورده بود و حالش بهتر بود.

از بعد از صبحونه بکهیونو ندیده بود و به این فکر میکرد که اون چندساعته که از اتاقش بیرون نیومده و بی اراده نگرانش شد.
سرشو بالا آورد و به آجوما که مشغول کارش بود نگاه کرد،تک سرفه ای کرد تا توجهشو جلب کنه و موفقم شد.
اجوما سمتش برگشت و با مهربونی لبخند زد.

_چیزی نیاز دارین؟

جیون سرشو آروم به دو طرف تکون داد.

_نه راستش از بعد از صبحونه اون توی اتاقشه و بیرون نیومده،این عجیبه یا من اینطور حس میکنم؟!

اجوما چندلحظه نگاهشو از جیون گرفت و به نقطه دیگه ای خیره شد،حق با جیون بود،بکهیون توی این چندروز بیشتر وقتشو توی نشیمن با جیون میگذروند و حالا امروزم طبق عادت،جیون از صبح تنها توی نشیمن نشسته بود و تمام مدت بنظر میومد منتظر بکهیونه.

_حق با شماست عجیبه اما..

قبل از اینکه بتونه حرفشو کامل کنه صدای عصای بکهیون از توی نشیمن شنیده شد و جیون منتظر ادامه حرف آجوما نموند و بلند شد و با عجله از آشپزخونه رفت بیرون و بعد از رفتنش آجوما با ذوق لبخند زد.

بکهیون آماده شده بود و با پالتوی توی دستش آروم از پله ها پایین اومد،سرشو پایین انداخته بود و سمت در ورودی میرفت که جیون با عجله از آشپزخونه بیرون اومد و خودشو به اون رسوند و نزدیکش ایستاد.
بکهیون با دیدن اون ایستاد و بهش لبخند زد.

_حالت چطوره؟

جیون در مقابل لبخند شیرینی تحویلش داد و سرشو آروم بالاپایین کرد.

_خوبم،تو حالت خوبه؟

نگاهی به سرتاپاش انداخت و بلافاصله سوال دیگه‌ای پرسید.

_جایی میخوای بری؟!

بکهیون لباشو جمع کرد و سرشو به نشانه مثبت تکون داد.

_اوم،با دکتر صحبت کردم و از امروز قراره درمان پامو شروع کنم.

جیون با شنیدن این موضوع واقعا خوشحال شد و این خوشحالی رو نتونست پنهان کنه،این چیزی بود که واقعا میخواست بکهیون انجامش بده،درمان پاش نه تنها باعث میشد اطرافیانش حس بهتری داشته باشن،بلکه جیون مطمئن بود که این تاثیر مثبتی روی روحیش میذاره.