بعد از رفتن چانیول جیون دوش گرفت و لباساشو عوض کرد،از صبح زود تا غروب فقط نیم ساعت استراحت کرده بود و حالا انقدر خسته بود که مطمئن بود اگه بره توی تختش خوابش میبره پس موهاشو خشک کرد و از اتاقش اومد بیرون و خودشو به طبقه پایین رسوند.
یکم به اطرافش نگاه کرد و بعد رفت سمت آشپزخونه تا یه لیوان آب بخوره.
با دیدن آجوما بهش لبخند زد و سمت میزی که وسط آشپزخونه بود رفت و برای خودش یه لیوان آب ریخت._آجوما!
اون سرشو بالا آورد و همینطور که مشغول کارش بود به جیون نگاه کرد،بنظر میرسید سوالی ذهنشو مشغول کرده اما نمیدونه چطور باید بحثو باز کنه.
_بله؟
جیون صندلی رو به روی اونو عقب کشید و نشست،سرشو پایین انداخت و چند لحظه با لیوان بین دستاش بازی کرد.
_راستش،یه چیزایی هست که اخیرا خیلی بهشون فکر میکنم،اما خب...تنهایی فکر کردن هیچ نتیجه ای نداره.
آجوما دست از کار کشید و ظرفی که جلوش بودو کنار گذاشت و با دقت به جیون خیره شد.
_چیزی اذیتتون میکنه؟اگه سوالی ذهنتونو درگیر کرده از من بپرسین،تا جایی که بهم مربوط باشه جواب میدم.
جیون منتظر شنیدن همین بود تا سوالایی که ذهنشو مشغول کرده رو بپرسه،نفس عمیقی کشید و یکم خودشو جلوتر کشید.
_شما و آجوشی از کی برای اون کار میکنید؟
آجوما بخاطر سوالی که جیون پرسید لبخند زد،میدونست که اون درباره زندگی اونا کنجکاو نیست و فقط از این سوال شروع کرد تا بدونه چقدر میتونه بپرسه.
_ما از وقتی که این عمارت ساخته شد اینجا کار میکنیم،تقریبا شیش سال از اون زمان میگذره.
جیون با کنجکاوی نگاهش میکرد و سوال دومشو خیلی زود پرسید.
_پس شیش ساله که اینجا زندگی میکنه؟
آجوما سرشو به دو طرف تکون داد.
_نه،تا دو سال کسی اینجا زندگی نمیکرد،ایشون قبل از ازدواجشون توی عمارت پدرشون زندگی میکردن.
جیون سرشو به نشونه تفهیم تکون داد و چند ثانیه برای پرسیدن سوال بعدی مکث کرد.
_خب...اونا چجوری با هم آشنا شده بودن؟منظورم اون و جیهیون شیِ...
آجوما نفس عمیقی کشید و با لحن آروم تری جواب داد.
_تا جایی که میدونم،ازدواجشون از پیش تعیین شده بوده،اما وقتی برای اولین بار همو دیدن،از هم خوششون اومده و به مرور خیلی عاشق هم شدن.
سریع دستشو جلوی دهنش گذاشت و چهرشو جمع کرد،با لحن نگرانی یک نفس ادامه داد.
_متاسفم خانم نباید به این موضوع اشاره میکردم،متاسفم نتونستم...
YOU ARE READING
𝑳𝒊𝒍𝒚 𝑶𝒇 𝑻𝒉𝒆 𝑽𝒂𝒍𝒍𝒆𝒚 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓
Fanfiction[لیلیِ درّه | Lily Of The Valley] Genre : Romance, Forced Marriage, Drama, Slice of life Writer : Oyun EXO : Beakhyun, Chanyeol, Kyungsoo, Sehun. IU (Jieun), Sejeong. Twice : Nayeon. بیون بکهیون مرد ۳۱ ساله ای که همسرشو توی سانحه رانندگی از دست میده...