📷Part 29/5📷

365 126 47
                                    

با راه افتادن اتوبوس،شیوون با حرص به پشت سر اون پسره سئونگ هیون و شیچول چشم غره میرفت و صدای خنده هاشون شیوون رو مسخره میکرد.هیچ درک نمیکرد چرا هر وقت سعی میکنه به هیچول نزدیک بشه یکی پیدا میشه که جفت پا بپره وسط رابطشون.شایدم هیچول یکیو پرت میکرد اون وسطا تا سد راه شیوون بشه.هر چی که بود نمیتونست خیلی به دوست پسرش نزدیک بشه و این به شدت حرصیش میکرد!!جوری که دلش میخواست بیخیال هر چی مجازات هست بشه و بره یه مشت بزنه تو صورت اون پسری که اونجوری با دقت هیچول رو زیر ذره بین گرفته!!

_میگم حالا که تو راهیم یکم بازی کنیم؟؟

با پیشنهاد یولهی همه سریع سری به نشونه تایید تکون دادن.همه داشتن پیشنهاد میدادن چی بازی کنن که یوکی سریع گفت:«مینسوکی یه اپلیکیشن برای جرات حقیقت طراحی کرده که اسم همه رو وارد میکنیم و بعد شانسی دو نفرو پشت سر هم میاره و تکراریم نیست.حتی اگه کسی نخواد اون کاری که ازش خواستن رو بکنه یا جواب سوال رو بده چندتا مجازات هم داره.میخواین اینو بازی کنیم؟؟»

همه به جز شیوون و هیچول تایید کردن و مینسوک با خجالت گوشیشو درآورد و مشغول وارد کردن اسمای بقیه شد.یکم که گذشت مینسوک دستشو روی دکمه قرمز رنگ زد و تو دوتا مستطیلی که دو طرف صفحه بودن اسمای اعضای گروه تاپ ها و باتم ها شروع به چرخیدن کردن.چند ثانیه بعد اسم هیون بین تو مستطیل سمت راستی و تو سمت چپی اسم تمین به نمایش در اومد.میونا که کنار مینسوک نشسته بود وقتی اسمارو دید سریع گفت:«هیون بین از تمین میپرسه»

هیون بین پوف کلافه ای کشید و سرشو به سمت عقب چرخوند تا بتونه تمین رو ببینه و بعد گفت:«جرات یا حقیقت؟؟»

تمین خونسرد "جراتی" گفت و منتظر به هیون بین خیره شد.هیون بین یکم بی تفاوت بهش نگاه کرد و بیخیال گفت:«برو هر کی تو این جمع روش کراش داری رو از لب بوس کن»و خواست سرشو بچرخونه و به ادامه چرتش بپردازه که تمین سریع گفت:«اگه راضی نباشه چی؟؟»

هیون بین حتی بدون اینکه سرشو بچرخونه گفت:«نه که تو خیلی به فکر رضایت طرفی....برو یه بوس سطحیه دیگه نگفتم که کیس فرانسوی بری.کسی هست از اینکه تمین ببوستش ناراضی باشه؟؟»و وقتی بقیه هیچی نگفتن چشماشو بست.

بقیه هم هوو کش داری کشیدن و منتظر به تمین خیره شدن تا ببینن چیکار میکنه.

تمینم با خنده بلند شد و از صندلیا گرفت تا یه وقت تو اتوبوس در حال حرکت چپه نشه.پسر خوشگلی بود و یه جورایی بین بقیه پرطرفدار بود و همه منتظر بودن تا ببینن تمین روی کی کراش داره.تمین نیم نگاهی به همه انداخت و بعد جلوی چشمای گرد شده همه،سرشو سمت چانیول خم کرد و لبشو کوتاه بوسید.بعد از اینکه سرشو عقب برد چشمک کوتاهی به چانیول زد و برگشت تا سر جاش بشینه.همه بلند جیغ میکشیدن و با خنده هووو میکشیدن.چانیول اما هنوز تو شوک بود چون حتی فکرشم نمیکرد یکی انقدر زود روش کراش بزنه.البته مطمئن بود این کراش زیاد دووم نمیاره چون به هر حال اون 37 نفر قبلیم یه زمانی روش کراش داشتن مگه نه؟؟

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora