🎻Extra 1🎻

288 111 26
                                    

اکسترا شماره 1_سکای 1

(کمی بعد از اولین نیمچه اسماتشون=|)

حدود نیم ساعت از وقتی که کای تو بغلش به خواب رفته بود میگذشت و سهون اصلا قصدی برای بیدار کردنش نداشت.

جوری که تو بغلش با آرامش خوابیده بود رو دوست داشت و دلش میخواست اون پسر رو تا ابد بین بازوهای خودش حبس کنه و نذاره نگاه هیچ کس بهش بیوفته!!

یه حس خودخواهی عجیبی پیدا کرده بود که باعث میشد دلش بخواد آثار مالکیت خودش رو نقطه به نقطه اون بدن وسوسه انگیز بذاره و با لاو مارکای خودش اون تن بی نقص رو نقاشی کنه.

پسر بین بازوهاش اگه برای بقیه بزرگترین کاک بلاک دانشگاه هنر سئول بود،برای خودش فقط یه نت مهم تو دفتر نت زندگیش بود!!

نه فقط یه آهنگ!!

نه!!

اون نتی بود که باید تو هر آهنگ زندگی نواخته میشد بدون فکر کردن به اینکه آهنگ زندگی غمگینه یا شاد...امید بخشه یا ناامید کننده....کوتاهه یا بلند...سهون هم میخواست تو دفتر نت زندگی کای همچین نقشی رو داشته باشه و هر دوشون تو هر لحظه ای با هم باشن!!

ولی خب.....تعریف زندگی برای هر کس جدا بود و اگه سهون زندگی رو یه دفتر نت می دید کای اون رو یه جور دیگه می دید....مثلا شاید مثل یه دوربین یا یه گالری عکاسی یا هر چیز دیگه ای!!

هر چی که بود سهون دوست داشت تو زندگی کای "مهم" باشه چون اون کیم کاک باکره،نرسیده تو زندگیش مهم شده بود!!

شاید با کیوتی بیش از حدش؟!

شایدم با مهربونی و معصومیتش؟؟

خیلی کم پیش میاد تو کره جنوبی یه پسر تا همچین سنی باکره بمونه و صد البته کم تر پیش میاد که حتی تجربه اولین بوسه رو نداشته باشه اما خب،کای به خاطر "کاک بلاک" بودنش و شخصیت خجالتیش واقعا یه کاک باکره لعنتی و خواستنی بود و سهون،اون پسر بامزه رو برای خودش میخواست!!

و البته،برای یه رابطه،کای هم باید اون رو می خواست!!

درسته که خودخواه بود ولی یه قلدر زورگو که اسلحه بذاره رو سر طرف و بگه "عاشقم باش!" که نبود!!

اگه کای اون رو دوست داشت اوضاع خوب میشد و فعلا با فهمیدن اینکه اون پسر رو خودش کراش داره راهش هموار تر شده بود.

قرار نبود از عشق مجنون وارانه شروع کنن و باید دنبال راهی میگشت تا بتونه بیشتر به پسری که به طور کیوتی سرش رو تو گردنش قایم کرده بود نزدیک بشه.

البته اون روز نمی دونست این قدم بزرگی که برداشتن باعث میشه پسر کوچیکتر روزای بعد بیشتر و بیشتر ازش فاصله بگیره!!

_جوننننن یه بوس به ددی بده ببینم!!

با شنیدن صدای بلند بکهیون با چشمای گرد شده سرش رو تو اتاق چرخوند اما قبل از اینکه بتونه کاری کنه کای چشماش رو باز کرد و با چشمای گرد شده و گیج به اطرافش خیره شد.یکم طول کشید تا سهون بفهمه اون صدایی که شنیده توهم خودش و جن نبوده بلکه صدای زنگ گوشی کای بوده!!

Kak Block(EXO_sekai)[Full]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora