**خب اهم اهم سلام اسم من مهلاس 17سالمه و این اولین فن فیکمه
خوشحال میشم اگه بتونم دوستای جدیدی پیدا کنم و اینکه اولاش شاید یکم ساده باشه ولی فقط اولاشه یکم صبور باشید فرزندانم
بوس بهتون**٭٭٭٭٭٭٭٭٭
اون چشم های جنگلی...
ساعت ها بود که اونجا نشسته بود و به
چشم های جنگلی و چهره زیبای توی
اون تصویر زل زده بود .بدون لحظه ای وقفه فقط از تماشای اون مرد لذت میبرد
تصویر زیبایی که به دیوار روبه روش اوزیون شده بود رو تحصین میکردتا اینکه دستی روی شونش نشست و اونو به خودش اورد ،
نگاهشو به زین که با لبخند گنده ای رو لباش به کمی اونطرف تر زل زده بود دوخت و بدون اینکه دلیلشو بدونه لبخندش به لبای اونم سرایت کرد .با گیجی گفتلویی:چیه!!چرا اونجوری نگاه میکنی!؟نیشتو ببند
زین:اونطرف..
نگاه لویی مسیر نگاه زینو پیش گرفت و با دیدنش خشکش زد زیر لب جوری که فقط زین بشنوه گفت
لویی:شت. خودشه..
دوتاشونم تقریبا خشکشون زده بود و در عین حال نیشاشون تا گوشهاشون کش اومده بود.
هری در حالی که ی ایپد تو دستش بود چیزی علامت میزد تند تند به دختری که قدم به قدمش تقریبا میدویید چیزی میگفت
برای ثانیه ای سرشو بلند کرد و برای بار هزارم اون پسرو روی همون صندلی که با همون نیش باز و همون حالت خشکش زده بود افتاد .
ناگهانی و دور از انتظار ایستاد و نگاهش بازم رو اون پسر ثابت موند اما برخورد جسم محکمی از پشت باعث شد چند قدم به جلو پرت بشه
با اخم برگشتو چشماشو به اون پسر دوخت و با صدای بلند و عصبی گفتهری:لیااام جلوی پاتو نگاه کن
لیام نگاهی به لویی و بعد باز به هری انداخت و لبخند کمرنگی زد
خوب میدونست موضوع چیههری که بدون توجه به بقیه راهی شد و لیام هم دنبالش پا تند کرد
به دختری که همچنان دنبالش میدویید نهیب زد
هری:بقیش بمونه برا بعد حوصلشو ندارم دیگه
ایپدی که توی دستش بود به سمت دختری که دیگه نفس نفس میزد از دوییدن ،تقریبا پرتاب کرد و راهشو کشید سمت اتاقش و رفت
دختر با خستگی اومد خودشو کنار لویی رو صندلی پرت کرد و زیر لب گفت
اریانا:وای هیچ وقت نتونستم بهش عادت کنم
سرشو چرخوند و به لویی نگاه کرد و با حالت خسته ای گفت
اریانا:اگه میدونستی چه عذابیه کار کردن با این موجود هیچ وقت دلت نمیخواست این کارو قبول کنی و جای من باشی
YOU ARE READING
I wanna be your slave [L.S][Z.M]
Fanfictionچشم های جنگلی... :هر لحظه ازم دور میشدی ولی فهمیدن اینکه نمیخوای جایی بری اونقدرا هم سخت نبود بیب. میتونم همه چیزی که تمام مدت با چشمات ازم میخواستیو بهت بدم کیتن فقط بخوا و به زبون بیارش : fuck me daddy