»15«

445 73 48
                                    

اویی اووویییی داوشیتون برگشته
سنگر گرفتن*
میدونم مقداری دیر شد ولی دیگه حیحی:)))

یه همچین چیزی از امروزشون مد نظرتو باشه👆

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
نزدیک به یک هفته بود که تصمیم گرفته بود به دیدن لویی بره ولی فقط یکبار شانس دیدنشو بدست اورده بود اونم جوری که اطرافش شلوغ و پر سروصدا بود و کلی خبر نگار و مصاحبه گر بسمتس حجوم میاوردن
و هری هیچ شانسی برای دیدنس نداشت ... کی اینهمه معروف شده بود؟!!

گالری امشب برگزار میشد و هری مثل اکثر روزای هفته جلوی کافه رو به رویی گالری نشسته بود و مشغول قهوش بود.

جلوی گالری برخلاف همیشه خلوت و ساکت بود . با این حساب یعنی لویی نمیاد و هری بیخیال این موضوع مشغول چک کردن گوشیش بود.

با شنیدن صدای اگزوز ماشینی سرشو با اخم کمرنگی بلند کرد تا منبع صدارو پیدا کنه با دیدن ماشین اسپرت مشکی رنگی که از چند صد متری هم صدای کر کنندش به گوش میرسید اخم پررنگی کرد و بی توجه بهش زیر لب غرغری کرد و دوباره به گوشیش خیره شد.

متوجه این بود که ماشین اون سمت خیابون ایستاد و یه نفر ازش پیاده شد
ولی وقتی صدای خنده اشنایی شنید سرشو بلند کرد.

لویی بود!!
از ماشین پیاده شد ، درو بست و ماشینو دور زد و دره اونطرف باز کرد
درحالی که با صدای نسبتا بلندی میخندید کمی خم شد و دستشو توی ماشین دراز کرد .

لویی :کاماان آل تو قرار نیست سره همچین چیز مزخرفی باهام قهر کنی مگه نه!؟

_.....

لویی :اوکی اوکی ولی اولش باید بریم تو

لویی بیشتر خم شد و کمک کرد تا آل بلند شه

هری همین الانشم از اون شخصی که هنوز چهرشو ندیده بود بدش میومد

الوارو درحالیکه اویزون گردن لویی شده بود از ماشین پیاده شد و لویی با پاش درو بست.

نگاه آلوارو چند لحظه روی هری قفل شد و چشمکی بهش زد و هری با حالت چندشی صورتشو جمع کرد و کارش باعث شد آلوارو لبخند بزنه و تو هوا بهش بوس بفرسته اما با کشیده شدنش نگاهشو از هری گرفت و خودشو بیشتر روی لویی انداخت.
.
.
خم شد و توی گوش لویی پچ زد

ال :اون پسر که اون سمت خیابون پشت میز دوم نشسته خیلی هاته حتما اون پایینشم خیلی بزرگه دلم میخواد زیرش بفاک برم.

لویی با حالت چندشی آلوارو از خودش دور کرد و با صدای کمی بلندی غرید

لویی :هیی وقتی مستی خیلی حشری تر میشی آل

آلوارو خندید و دوباره خودشو سمت لویی خم کرد
اما لویی ناخوداگاه سرو به اون سمت چرخوند وفقط یک دهم ثانیه طول کشید تا نگاهش به اون چشم های جنگلی گره بخوره.

I wanna be your slave [L.S][Z.M]Where stories live. Discover now