»16«

381 68 18
                                    

اهم اهم وی سنگر گرفته*
ساری که یکم طول کشید
ووت و کامنتم سادتون نره
بوس بهتون

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

لیام: شوخیت گرفته!! اون یه کامیون گندس 

هری: میدونم فقط چندتا چیز میزه فرستادمشون شرکت تا از اونجا ببری خونم 

لیام: چندتا چیز میز! خوبه خیلی نیست وگرنه الان یه هجده چرخ وایساده بود جلوم  

هری: کامان لی فقط ببرشون خونم وقتی برگشتم خودم اوکیش میکنم 

لیام: من کلید خونتو ندارم استایلز میخوای بگم ببرن خونه بابات ؟

هری: شت نه نه اونجا نه .... خب یکاری کن .. اممم تو اونارو ببر خونه خودت برگشتنی منطقلش میکنم  خونه خودم 
  
لیام: بااشه.... هری! اونا از انگلستان وخب از طرف گالری اومدن نگو که همه اونا عکسای ....   

هری: هی عاا من باید برم بعدا راجبش حرف میزنیم.... فعلا
      
هری از زیر حرف در رفت هرچند که قصدشو نداشت فقط لوییو دیده بود که دوباره جلوی گالری پارک کرد و بهه سمت در ورودی رفت خب قطعا قصد داشت صداش کنه اما فاصله بقدری بود که صداش نرسه
پس از پشت میز بلند شد و بعد از حساب کردن پول نسکافش دنبالش راه افتاد  
حدس زد که لویی احتمالا  به سمت اتاقا و راهرو ها رفته باشه  پس تصمیم گرفت اول انسمتو چک کنه   

اونجا نسبت به چند روز قبل نور کمتری داشت و ساکتتر بود 

_ولی تو حق نداری اینو ازم بخوای   

"این صدای لویی بود!"  

+ فکر کردی نمیدونم تو هم ازش خوشت میاد 

" و این صدای ریکولدرا ! موضوع چیه!؟"

کمی به سمت صدا رفت ... میشه گفت فال گوش وایستاد.

لویی: برام اهمیت نداره چی فکر میکنی بدون که قرار نیست از این بابت کمکی ازم دریافت کنی     

ال: هی تاملینسون میدونی که میتونم راجب اون اتفاق با هرکسی حرف بزنم   

لویی: تو حق نداری تحدیدم کنی خودتم میدونی من خیلی بیشتر از اینا میتونم سرت بیارم    

چند لحظه سکوت شد و وقتی صدای قدمایی به گوشش رسید با همه سرعت از اونجا بیرون اومد    
وقتی حس کرد نمیتونه از دید خارج بشه جوری وانمود کرد که انگار تازه میخواد وارد بشه و خب این لویی بود که با عصبانیت به سمتش میومد و هنوز متوجهش نشده بود  
اما بلافاصله بعد دیدنش اخم کمرنگی کرد

لویی: اینجا چیکار میکنی؟  

هری: اوه! هی ماشینتو جلو در دیدم حدس زدم  که اینجا باشی  

دروغ گفت تا لویی متوجهش نشه
لویی که گرفته بودن حالش از ظاهرش هم معلوم بود فقط به یه لبخند اکتفا کرد

I wanna be your slave [L.S][Z.M]Where stories live. Discover now