»17«

304 62 21
                                    

های هایییی ای فوکینگ کامینگ بک
اره ای نو یه ماه شد :"
ولی امتحانا تموم شدن و من بلافاصله نشستم نوشتم پس بوس بهتون بیبخشید:>👈🏻👉🏻

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

وقتی چشماشو باز کرد متوجه شد که نزدیک های شبه و ظاهرا چند ساعتی خوابش برده

تلفنشو برداشت و با دیدن پیامی از طرف زین چشم غره ای تحویل نوتیفش داد "بالاخره"

بعد از ذخیره کردن شماره اولین کاری که کرد چک کردن پروفایل واتساپش بود که اتفاقا یه عکس با لباس های اسپرت همیشگیش و همون پیراهنایی که دکمه هاش تا سینه باز بود گذاشته بود و لویی اصلا غرقه اون عکس نبود اصلا.
اما وقتی نگاهشو دزید که اخرین بازدیدش به آنلاین تغییر کرد "فاک ، باید بهش زنگ بزنم!؟ ،ولی اگه جواب نده چی؟! ،یا حتی اگه بلاکش کنه چی!؟"
همه افکارشو با تکون دادن سرش به عقب داد و روی علامت تماس زد .

جواب نداد. "فاک... عوضش بلاک نشدم هنوز"
بعد از اسکرین گرفتن از پروفایلش چند دقیقه دیگه به اون کلمه فاکی انلاین خیره شد . "با کی داری زر میزنییی تووو"

بیخیال گوشیو روی میز انداخت و بلند شد گشنگی کمی که احساس میکرد اونو بسمت یخچال کشوند. بدبختانه چیز زیادی اون تو نبود و شکم لویی خونرو گذاشته بود رو سرش

لویی :باشه اروم باش مرد... اوکی پیتزا میخوریم پس.

لویی چند بار به ارومی روی شکمش زد و بعد از بستش دره یخچال بسمت کاناپه رفت تا گوشیشو برداره

با دیدن صفحه گوشی که ظاهرا داشت زنگ می‌خورد همونجا ایستاد و از همون فاصله سعی کرد اسم روی صفحرو بخونه
"فااک "هری بود چند ثانیه دیگه همونجا خشکش زد
اما میشه گفت قبل از آخرین بود روی علامت سبز رنگه روی صفحه پرواز کرد

لویی :الو؟

جوری که انگار نمیدونه کیه گفت و سعی کرد صداشو صاف نگه داره

هری :... عاا شما چند دقیقه پیش با من تماس گرفته بودید؟!

قلب لویی با این مدل حرف زدن هری پرپر میشد
"اره پدسگ خودمم این چه مدل حرف زدنههه"

لویی :..من ..اره ..من بودم..

هری :هی !لویی این تویی؟!

هری جملشو قطع کرد اما لویی از این موضوع کاملا راضی بود چون دیگه قرار نبود برای معرفی کردن خودش زور بزنه

لویی :اممم ..ا.اره خوبی؟

هری : تنکس.. شماره منو- عا چیز اتفاقی افتاده؟

هری با کمی شک و نگرانی پرسید

لویی :نه نه من فقط... منظورم اینه که میخواستم ... میدونی امروز صبح اتفاق جالبی نیوفتاد .. میخواستم.. میخواستم باهات حرف بزنم البته اگه بخوای... منظورم اینه که میخوای بریم جایی؟!

I wanna be your slave [L.S][Z.M]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin