"I put a record on, wait 'til I hear our song."
"ضبط رو روشن میکنم، صبر میکنم تا اهنگمون رو بشنوم"اهنگ ما.
"nothing like us"
تو همیشه این رو میخوندی.
خیلی زیبا بود.
صدای تو خیلی زیبا بود.
یادمه وقتی،
مادربزرگم مرد
تو اومدی
و این رو خوندی تا به خواب برم.
روی سینه تو خوابیده بودم.
موهام رو نوازش میکردی
و همینطور کمرم رو،
و این اهنگ رو برام خوندی.
وقتی بیدار شدم،
تو هنوز اونجا بودی.
بنظر میومد خوابیده باشی.
به خودم گفتم
"این قراره اهنگ ما باشه"
ولی الان وقتی میشنومش
میخوام گریه کنم.
ولی نمیتونم.
بنا به دلایلی،
نمیتونم گریه کنم.
احساساتم ناپدید شدن.
همه بخاطر این اتفاق.
YOU ARE READING
Dancing with your ghost | Translated
Fanfiction"عزیزم، چرا باید میرفتی؟ من هنوزم مال توئم ." برگرفته شده از اهنگ 'dancing with your ghost -by sasha sloan' Vkook/Kookv ~author: indecisivemultistan